طیف اسکیزوفرنیا و سایر اختلالات روانپریشانه
مشخصهی اختلالات اسکیزوفرنی و روانپریشانه
طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشانه شامل اسکیزوفرنی، سایر اختلالات روانپریشی و اختلال (شخصیت) اسکیزوتایپی است. مشخصهی این اختلالات ناهنجاری در حداقل یکی از پنج حوزهی زیر است : هذیانها، توهمات، افکار آشفته(گفتار)، رفتارهای آشفته یا نابهنجار بارز حرکتی (شامل کاتاتونیا) و علایم منفی.
ویژگیهای اصلی که اختلال روانپریشانه را مشخص مینمایند :
هذیانها :
هذیانها باورهای تثبیت شدهای هستند که با وجود شواهد علیه آنها قابل اصلاح و تغییر نیستند. محتوای هذیانها شامل موضوعات متنوعی است (مانند گزند و آسیب، انتساب، جسمی، مذهبی، خودبزرگ بینی). هذیان گزندو آسیب مثلا باور اینکه فرد توسط شخص، سازمان یا گروهی دچار آزار و آسیب یا امثالهم میشود، از همه شایعتر است.
هذیانهای انتساب مثل باور اینکه منظور از نشانههای محیطی، نکات بیانشده و ایما و اشارهی دیگران، فرد بیمار است نیز شایع است. هذیان خودبزرگبینی مثلا وقتی فرد باور دارد که دارای قدرتهای استثنایی، ثروت یا شهرت خاصی است. هذیانهای اروتومانیک مثلا باور غلط فرد دال بر این که شخص دیگری عاشق و دلباختهی اوست. هذیانهای نیستانگاری به باورهایی اشاره دارد که در آن فرد معتقد است فاجعهی عظیمی رخ خواهد داد و هذیانهای جسمی به مشغولیت ذهنی راجع به سلامتی و اعضای بدن مربوط است.
هذیانهای غریب به هذیانهایی اطلاق میشود که اصولا ناممکن هستند و برای سایر همتایان فرهنگی فرد قابل درک نبوده و از تجارب عادی زندگی استخراج نشدهاند. باور اینکه نیرویی خارجی اعضا و جوارح داخلی فرد را با اعضای بدن شخص دیگری جایگزین کرده بدون اینکه زخم یا آثاری روی بدن بیمار بجا گذاشته باشد، نمونهای از هذیانهای غریب است. یک نمونه از هذیانهای غیرغریب باور تحت تعقیب پلیس قرارداشتن علیرغم فقدان هر گونه شواهد قانع کنندهای است.
در مجموع، اغلب هذیانهایی که بیانگر عدم کنترل فرد بر ذهن و بدنش هستند غریب تلقی میشوند. این موارد عبارتاند از : اعتقاد فرد بر دزدیدن افکارش توسط نیروی خارجی (ربایش فکر)، یا کاشتن افکار بیگانه درون ذهنش (کاشت افکار)، و یا باور اینکه بدن یا اعمالش توسط نیروهای خارجی کنترل میشوند(هذیان کنترل). گاهی افتراق باورهای قوی از هذیان کار دشواری است و بستگی به میزان اعتقاد فرد به باورهایش علیرغم وجود شواهد مستدل و آشکار نقضکنندهی آنها دارد.
توهمات :
توهمات تجارب ادراک گونهای هستند که در غیاب هر گونه محرک خارجی رخ میدهند. آنها شفاف و روشن بوده و همان قدرت و تاثیر ادراکات طبیعی را دارند و تحت کنترل ارادی فرد قرار ندارند. توهم ممکن است در تمام حواس دیده شود ولی در اسکیزوفرنی و اختلالات مرتبط توهمات شنوایی از سایر انواع شایعتر است. معمولا توهمات شنوایی به صورت صداهایی آشنا یا ناآشنا تجربه میشوند که فرد آنها را مجزا از افکار خود حس میکند. توهم بیشتر در بستر هشیاری و آگاهی کامل بروز نماید، توهمات موقع به خواب رفتن (هیپناگوژیک) و هنگام برخاستن از خواب (هیپنوپومپیک) جزء موارد طبیعی تلقی میشوند. در برخی از بسترهای فرهنگی توهم میتواند شکلی طبیعی از تجارب مذهبی قلمداد شوند.
افکار(گفتار)آشفته :
افکار آشفته (اختلال فرم فکر) معمولا از گفتار افراد استنباط میشود. فرد ممکن است ناگهان از موضوعی خارج و به موضوع دیگری بپردازد (از خط خارج شدن یا شل شدن تداعیها). پاسخ به سوالات میتواند ارتباط مبهمی داشته باشد یا کاملا نامربوط باشد (تفکر مماسی). به ندرت گفتار فرد چنان نابسامان است که تقریبا بههیچوجه قابل فهم نیست و از لحاظ آشفتگی زبانی به زبانپریشی دریافتی (آفازی) شبیه میشود (سالاد لغات یا بیربطگویی). از آنجا که موارد خفیف آشفتگی گفتار شایع و غیراختصاصی است، مواردی به عنوان علامت در نظر گرفته میشوند که اختلال قابلتوجهی در برقراری روابط موثر ایجاد نمایند. گاهی در مواردی که بستر زبانی بیمار با بالینگر متفاوت است، ارزیابی شدت نقصان حاصله دشوار خواهد بود. در مراحل مقدماتی یا باقیهای اسکیزوفرنی ممکن است موارد خفیفتر افکار با کلام آشفته دیده شود.
رفتارهای حرکتی نابهنجار یا شدیدا آشفته (شامل کاتاتونیا) :
رفتارهای حرکتی نابهنجار یا شدیدا آشفته به اشکال مختلفی دیده میشود، از حماقت کودکانه گرفته تا سراسیمگی غیرقابلپیشبینی، این مشکلات در تمام انواع رفتارهای هدفمند دیده میشود و میتواند سبب مشکلات اجرایی در فعالیتهای روزمره فرد گردد.
رفتار کاتاتونیک به صورت کاهش بارز واکنش به محیط جلوهگر میشود که از یک مقاومت ساده در برابر دستورات (منفیکاری) تا باقیماندن در وضعیتهای عجیب و غریب، سخت و نامناسب بدنی و یا عدم پاسخدهی کامل حرکتی و کلامی(گنگی و بهت) را شامل میشود. گاهی به صورت پرتحرکی بیهدفی دیده میشود که دلیل خاصی نیز برای آن وجود ندارد (تهییج کاتاتونیک). سایر ویژگیهای کاتاتونیک عبارتاند از رفتارهای قالبی تکراری، خیره ماندن، شکلک درآوردن، گنگی و پژواک کلام. اگرچه در گذشته کاتاتونیا را ویژهی اسکیزوفرنی میپنداشتند ولی این علایم غیراختصاصی بوده و در سایر اختلالاتروانی نیز دیده میشود (مانند اختلالات دوقطبی و افسردگی همراه کاتاتونیا). همراهی کاتاتونیا با بیماریهای طبی نیز دیده میشود(اختلال کاتاتونی ناشی از یک بیماری طبی دیگر).
علایم منفی :
علایم منفی مسئول بخش عمدهی عوارض مرتبط با اسکیزوفرنی هستند ولی در سایر اختلالاتروانپریشی اهمیت کمتری دارند. در اسکیزوفرنی دو علامت منفی از اهمیت ویژهای برخوردارند : کاهش ابراز هیجانات و بیارادگی. ابراز هیجانات کاهشیافته یعنی کاهش ابراز هیجانات چهرهای، تماس چشمی، لحن یکنواخت گفتار (آهنگ کلام) و کاهش حرکات سر و صورت و دستها که در حالت طبیعی به کلام بار هیجانی میدهند. بیارادگی به کاهش انگیزه برای خودآغازی فعالیتهای هدفمند اطلاق میشود. یعنی ممکن است فردی برای مدت مدیدی بدون ابراز علاقه یا اقدامی در جهت شرکت در کارها یا فعالیتهای اجتماعی در یک نقطه بیحرکت بماند. سایر علایم منفی شامل : کمگویی، عدم احساس لذت و اجتماع گریزی هستند. کمگویی یعنی کاهش تولید کلامی فرد. بیلذتی به کاهش توانایی لذت بردن از محرکهای مثبت یا افول یادآوری لذتهای پیشین اطلاق میگردد. اجتماع گریزی عبارت است از عدم علاقهی آشکار به تعاملات اجتماعی و میتواند با بیارادگی در ارتباط باشد، گرچه ممکن است بازتاب فرصت و امکانات محدود بیمار برای تعاملات اجتماعی باشد.
اختلال(شخصیت) اسکیزوتایپی :
ملاکهای تشخیصی و متون مربوط به شخصیت اسکیزوتایپی در فصل اختلالات شخصیت گنجانده شده است. از آنجا که در ICD-9 و ICD-10 این اختلال در طبقهی اختلالات طیف اسکیزوفرنی قرار داده شده و اختلال اسکیزوتایپی نام گرفته، در این طبقه هم آورده شده است ولی جزئیات آن در بخش اختلالات شخصیت آورده شده است.
اختلال هذیانی :
– وجود یک یا چند هذیان به مدت حداقل یک ماه.
– ملاک تشخیصی (دو یا چند مورد از پنج علامت توهمات، هذیانها، گفتارآشفته، رفتارآشفته و علایم منفی ) هرگز وجود نداشته است.
توجه : اگر توهمی وجود دارد، بارز نیست و در رابطه با موضوع هذیان است. (مثلا احساس آلوده شدن توسط حشرات همراه هذیان آلودگی ناشی از هجوم حشرات).
– صرف نظر از هذیان و پیامدهای آن سایر جنبههای کارکرد فرد مختل نیست و رفتار غیرعادی عجیب و غریبی ندارد.
– در صورت بروز دورههای افسردگی اساسی یا مانیا مدت آنها در مقایسه با دورهی اختلال هذیانی کوتاه است.
– این اختلال مربوط به اثرات فیزیولوژیک یک ماده و یا یک بیماریطبی دیگر نیست و با سایر اختلالات روانی مانند اختلال بدریخت انگاری بدن یا اختلال وسواسی جبری بهتر توجیه نمیشود.
مشخص کنید آیا :
نوع اروتومانیک (شهوانی) : هنگامی که موضوع اصلی هذیان این است که فرد باور دارد شخص دیگری عاشق اوست.
نوع خودبزرگبینی : این زیرنوع در مواردی به کار برده میشود که موضوع اصلی هذیان اعتقاد به داشتن استعداد عظیم نهفته (کشف نشده) توانایی یا اکتشافات بزرگ است.
نوع حسادت : وقتی هستهی مرکزی هذیان فرد، خیانتکار بودن همسر یا معشوقهاش است.
نوع گزند و آسیب : در مواردی که موضوع اصلی هذیان باورهای فرد در این مورد است که توطئهای علیه وی در جریان است، تحت تعقیب است، مسموم شده یا دارو به وی خوراندهاند، سرش کلاه گذاشتهاند، مورد بدگویی قرار گرفته، آزارش میدهند یا برای وی پاپوش دوختهاند.
نوع جسمی : وقتی مایهی اصلی هذیان در مورد حواس و کارکرد بدنی فرد است.
نوع مختلط : وقتی برخی از هذیانهای فوق وجود دارند ولی هیچکدام برتری ویژهای نسبت به بقیه ندارند.
نوع نامعین : این زیرگروه وقتی به کار میرود که نوع باور هذیانی موجود را دقیقا نمیتوان مشخص نمود یا در هیچیک از گروههای توصیف شده فوق نمیگنجد (مثلا هذیانهای انتساب بدون اجزاء خودبزرگ بینی یا گزند و آسیب).
مشخص کنید اگر :
با محتوای غریب : اگر هذیانهای فرد مشخصا ناممکن و غیرقابل فهم هستند و از تجارب روزمرهی زندگی منشاء نگرفته باشند، غریب تلقی میشوند. مثلا وقتی بیمار فکر میکند بیگانهای اعضای داخلی بدن وی را با شخص دیگری تعویض کرده است بدون اینکه زخم یا آثاری روی بدن وی باقی گذاشته باشد.
مشخص کنید اگر :
مشخصههای سیر زیر فقط پس از گذشت یک سال از سیر بیماری مورد استفاده قرار میگیرد :
دوره (اپیزود) نخست، در حال حاضر مرحلهی حاد : اولین بار بروز اختلالی که علائم تشخیصی لازم را در بر میگیرد مرحلهی حاد یعنی دورهای که ملاک تشخیصی بیماری کامل است.
دورهی نخست، در حال حاضر در فروکش نسبی : فروکش نسبی یعنی دورهای که پس از فروکش دوره قبلی تداوم داشته و ملاکهای تشخیصی بیماری در این مرحله به صورت نسبی دیده میشود.
دورهی نخست، در حال حاضر در فروکش کامل : فروکش کامل یعنی دورهای پس از پایان دوره قبلی که هیچ گونه علامتی از بیماری باقی نمانده است.
دورههای متعدد، در حال حاضر مرحلهی حاد
دورههای متعدد، در حال حاضر در فروکش نسبی
دورههای متعدد، در حال حاضر در فروکش کامل
مداوم : علایم بالینی برآورده شدن ملاکهای تشخیصی بیماری در اکثر دورهی سیر آن به طور کامل باقی ماندهاند و دورههایی که در آن علایم خفیفتر و تحت آستانهای بودهاند، در مجموع کوتاه است.
نامعین
شدت فعلی بیماری را مشخص نمایید :
اندازهگیری شدت اختلال با کمک ارزیابی کمی علائم اولیه روانپریشی مانند : هذیانها، توهمات، تکلم آشفته، رفتارهای حرکتی روانی ناهنجار و علائم منفی صورت میگیرد. شدت فعلی هر یک از این علائم(بیشترین میزان در طی ۷ روز گذشته) بر اساس یک مقیاس ۵ نمرهای از صفر (وجود ندارد) تا ۴ (خیلی شدید) نمرهگذاری میشود.
اختلال روانپریشی گذرا :
– یک یا چند تا از علایم زیر، حداقل یکی از از علایم یک، دو یا سه باید وجود داشته باشد :
۱- هذیانها
۲- توهمات
۳- گفتار آشفته
۴- رفتار آشفته بارز یا کاتاتونیک
توجه : در صورتی که این الگوی پاسخدهی از نظر فرهنگی پسندیده است، جزء علایم محسوب نمیشود.
– مدت دورهی این اختلال حداقل یک روز و حداکثر کمتر از یک ماه است و در نهایت بیمار به صورت کامل به سطح عملکرد قبل از بیماری خود برمیگردد.
– اختلال موجود را نمیتوان به یک اختلال افسردگی اساسی یا دوقطبی با ویژگیهای روانپریشانه یا یک اختلال روان پریشانهی دیگر مانند اسکیزوفرنی یا کاتاتونیا منسوب نمود و در اثر تاثیر فیزیولوژیک یک ماده (مانند سوء مصرف مواد یا یک دارو) یا یک بیماری طبی دیگر ایجاد نشده است.
مشخص کنید اگر :
همراه عوامل استرسزای آشکار : (روانپریشی واکنشی گذرا) : اگر علایم در پاسخ به وقایعی ایجاد شده باشد که به تنهایی یا با یکدیگر سبب فشارهای روانی قابلملاحظهای در بیمار یا سایر افراد با فرهنگ مشابه میگردند.
بدون عوامل استرسزای آشکار : در صورتی که علایم در واکنش به وقایعی ایجاد نشده باشد که به تنهایی یا با یکدیگر سبب فشارهای روانی در بیمار یا سایر افراد با فرهنگ مشابه میگردند.
با شروع پس از زایمان : اگر علایم در حین بارداری یا چهار هفته پس از زایمان شده باشند.
همراه کاتاتونی
شدت فعلی بیماری را مشخص نمایید :
شدت بیماری با کمک ارزیابیهای کمی علایم اولیه روانپریشی شامل هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، رفتارهای ناهنجار روانی حرکتی و علایم منفی تعیین میشود. شدت فعلی هر یک از علایم (بیشترین شدت در هفت روز گذشته) بر اساس یک مقیاس پنج نمرهای، از صفر (وجود ندارد) تا چهار (شدید) سنجیده میشود.
توجه : تشخیص اختلال روانپریشی گذرا را میتوان بدون استفاده از مشخصه شدت گذاشت.
اختلال اسکیزوفرنی فرم :
– دو یا چند از موارد زیر که هر کدام در بخش قابل توجهی از یک دورهی یک ماهه (یا کمتر، در صورت درمان موفق) وجود داشتهاند. حداقل یکی از علایم یک، دو یا سه باید وجود داشته باشد.
۱- هذیان
۲- توهمات
۳- گفتار آشفته (مانند از خط خارج شدنها یا بیربطی کلام)
۴- رفتار آشفته بارز یا کاتاتونیک
۵- علایم منفی (یعنی ابراز هیجانات کاهشیافته یا بیارادگی)
– هر دوره بیماری حداقل یک ماه ولی کمتر از شش ماه ادامه مییابد، در مواردی که برای تشخیصگذاری نمیتوان منتظر بهبودی ماند باید موقتی بودن آن ذکر گردد.
– با توجه به ۱) همزمان با مرحلهی فعال علایم هیچگونه حملات افسردگی اساسی یا مانیا وجود نداشته است. یا ۲) اگر دوره خلقی در مرحلهی فعال علایم وجود داشته است، در مقایسه با مجموع دوره مراحل فعال و باقیماندهی بیماری خیلی کوتاه بودهاند، اختلال اسکیزوافکتیو و اختلال افسردگی یا دوقطبی همراه ویژگیهای روانپریشانه کنار گذاشته شدهاند.
– اختلال مذکور به دلیل اثرات فیزیولوژیک یک ماده (مانند مواد سوء مصرفی، یک دارو) یا یک بیماری طبی دیگر نیست.
مشخص کنید اگر :
همراه ویژگیهای پیشآگهی خوب : این مشخصه وجود حداقل دو ویژگی از موارد زیر را ایجاب میکند : شروع نسبتا سریع علایم روانپریشی در مدت چهار هفته پس از بروز اولین تغییرات مشهود در رفتار و کارکرد روزمرهی فرد، سردرگمی یا گیجی و منگی، کارکرد خوب اجتماعی و شغلی قبل از بیماری و عدم وجود عاطفهی کند یا سطحی.
بدون ویژگیهای پیشآگهی خوب : این مشخصه وقتی به کار میرود که دو یا چند ویژگی فوق وجود نداشته باشند.
مشخص کنید اگر :
همراه کاتاتونی باشد.
شدت فعلی بیماری را مشخص کنید :
شدت بیماری با استفاده از ارزیابیهای کمی علایم اولیهی روانپریشی شامل هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، رفتارهای ناهنجار روانی/ حرکتی و علایم منفی تعیین میشود. شدت هر یک از علایم جداگانه (بیشترین شدت در هفت روز گذشته) بر اساس مقیاس پنج نمرهای، از صفر(وجود ندارد) تا چهار(شدید) سنجیده میشود.
نکته : تشخیص اختلال اسکیزوفرنی فرم بدون بهرهگیری از مشخصهی شدت هم امکانپذیر است.
اسکیزوفرنیا :
– دو یا چند تا از علایم زیر که هر کدام در بخش قابل توجهی از یک دوره یک ماهه (یا کمتر، اگر درمان موفق بوده است) وجود داشتهاند. وجود حداقل یکی از علایم یک، دو یا سه ضروری است :
۱- هذیانها
۲- توهمات
۳- گفتار آشفته (مثلا از خط خارج شدن یا بیربطگویی مکرر)
۴- رفتار آشفته بارز یا کاتاتونیک
۵- علایم منفی (یعنی کاهش ابراز هیجانات و یا بیارادگی)
– در بخش قابل توجهی از زمان شروع علایم، سطح کارکرد فرد در یک یا چند زمینهی عمده مانند شغل، روابط بینفردی، یا مراقبت فردی به شکل قابل ملاحظهای به سطحی پایینتر از قبل بیماری تنزل پیدا می کند. ( در صورتی که اختلال از دوران کودکی یا نوجوانی شروع شده باشد، فرد به سطح مورد انتظار پیشرفتهای تحصیلی، شغلی یا بینفردی نخواهد رسید.)
– نشانههای مداوم اختلال حداقل به مدت شش ماه ادامه پیدا میکنند، در این دوره شش ماهه باید علایم مطابق ملاک تشخیصی (علایم پنجگانه مرحله فعال) به مدت حداقل یک ماه (در صورت درمان موفقیت آمیز، کوتاهتر) وجود داشته باشند و میتواند شامل دوره علایم مقدماتی یا باقیهای نیز باشد. طی مرحله مقدماتی یا باقیهای، نشانههای اختلال اغلب به صورت علایم منفی هستند و یا ممکن است دو یا چند علامت از ملاک تشخیصی (علایم پنجگانهی در ملاک اول) به شکل خفیف مشاهده گردد.
– بر اساس یکی از دلایل زیر اختلال اسکیزوافکتیو و افسردگی یا دوقطبی با ویژگیهای روانپریشی کنار گذاشته شدهاند : ۱- هیچ دورهی افسردگی اساسی یا مانیا همزمان با مرحلهی علایم فعال رخ نداده است. ۲- در صورت بروز حملات خلقی در حین مرحلهی علایم فعال، مدت کلی این حملات در مقایسه با مجموع دورههای فعال و باقیهای بیماری کوتاه است.
– این اختلال به دلیل اثرات مستقیم فیزیولوژیک مصرف یک ماده (مانند مادهی سوء مصرفی، دارو) یا یک بیماری طبی دیگر ایجاد نشده است.
– اگر سابقهی اختلال طیف درخودماندگی یا یک اختلال ارتباطی دوران کودکی وجود دارد، تشخیص اضافی اسکیزوفرنی تنها زمانی مطرح میشود که هذیانها یا توهمات بارز به اضافه سایر علایم ضروری اسکیزوفرنی نیز در مدت حداقل یک ماه (در صورت درمان موفقیت آمیز، کمتر) وجود داشته باشند.
مشخص کنید اگر :
مشخصههای سیر طولی زیر را فقط میتوان در صورتی به کار برد که حداقل یک سال اط شروع اختلال
گذشته باشد و با ملاکهای تشخیصی سیر بیماری تضاد نداشته باشند.
دورهی نخست، فعلا در مرحلهی حاد : اولین بار بروز اختلال که علایم تشخیصی تعریف شده و ملاکهای مدت بیماری را برآورده میکند. مرحلهی حاد دورهی زمانی است که ملاکهای علایم به صورت کامل وجود دارد.
دورهی نخست، فعلا در فروکش نسبی : فروکش نسبی دورهی زمانی است که علایم دورهی قبلی بهتر شدهاند و ملاکهای تشخیصی بیماری به طور نسبی وجود دارند.
دورهی نخست، فعلا در فروکش کامل : دورهی زمانی پس از دورهی قبلی بیماری که در آن هیچ گونه علامت اختصاصی بیماری وجود ندارد.
دورههای متعدد، فعلا در مرحلهی حاد : پس از بروز حداقل دو دورهی بیماری (مثلا بعد از دورهی نخست، یک دورهی بهبودی و حداقل یک بار عود) میتوان بیماری را راجعه در نظر گرفت.
حملات (دورههای) متعدد، فعلا در فروکش نسبی حملات متعدد، فعلا در فروکش کامل
مداوم : علایم دربرگیرندهی کامل ملاک تشخیصی علایم بیماری در اکثر مدت دوران بیماری وجود دارند، و دورههای با علایم خفیف و تحت آستانهای، در مجموع نسبت به کل دورهی بیماری کوتاه بودهاند.
مشخص کنید اگر :
همراه کاتاتونیا باشد.
شدت فعلی بیماری را مشخص نمایید.
شدت بیماری با استفاده از ارزیابی کمی علایم اولیه روانپریشی شامل هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار روانی/ حرکتی نابهنجار و علایم منفی تعیین میشود. برای تعیین شدت فعلی هر یک از علایم موجود (حداکثر شدتی که در هفت روز گذشته داشتهاند) میتوان از مقیاس پنج نمرهای که از صفر (وجود ندارد) تا چهار (شدید) نمرهگذاری شده استفاده نمود.
نکته : بدون استفاده از مشخصهی شدت نیز میتوان اسکیزوفرنی را تشخیصگذاری نمود.
اختلال اسکیزوافکتیو :
– یک دورهی مستمر بیماری که در طی آن یک دورهی بیماری اساسی خلقی (مانیا یا افسردگی اساسی) هم زمان با ملاک (دو یا چند تا از علایم پنجگانهی هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار آشفته یا علایم منفی) در اسکیزوفرنیا وجود دارد.
نکته : دورهی افسردگی اساسی باید شامل ملاک خلق افسرده باشد.
– در طی سیر طول عمر بیماری، باید حداقل به مدت دو هفته و در غیاب حملات خلقی عمده (افسردگی و مانیا) هذیانها و توهمات وجود داشته باشند.
– علایمی که معیارهای یک دورهی خلقی را کامل میکنند، در بخش اعظمی از کل دورهی مراحل فعال و باقیهای بیماری مشاهده میشوند.
– این اختلال ناشی از تاثیر یک ماده (مانند دارو یا مادهی سوء مصرفی) یا یک بیماری طبی دیگر نیست.
مشخص کنید آیا :
نوع دوقطبی : این نوع وقتی به کار میرود که علایم مانیا بخشی از علایم موجود باشد. دورهی افسردگی اساسی نیز ممکن است بروز کند.
نوع افسرده : این نوع وقتی کاربرد دارد که فقط حملات افسردگی اساسی همراه علایم بیماری تظاهر میکنند.
مشخص کنید اگر :
همراه کاتاتونیا باشد.
مشخص کنید اگر :
تنها در صورت تداوم بیماری پس از یک سال و در حالتی که تضادی با ملاکهای تشخیصی سیر بیماری وجود ندارد، میتوان از مشخصههای سیر زیر استفاده کرد.
دورهی نخست، فعلا در دورهی حاد : اولین دورهی بروز بیماری که ملاکهای تشخیصی علایم تعیین شده و سیر بیماری را کامل میکنند. دورهی حاد دورهای است که شامل همهی علایم تشخیصی لازم است.
دورهی نخست، فعلا در فروکش نسبی : فروکش نسبی به دورهای اطلاق میشود که به دنبال دورهی قبلی بیماری ادامه یافته و طی آن بهبودی علایم مشهود است و ملاکهای تعیین شدهی بیماری فقط به شکل نسبی برآورده میشود.
دورهی نخست، فعلا در فروکش کامل : دورهی زمانی پس از دورهی قبلی بیماری که طی آن هیچگونه علایم خاص بیماری دیده نمیشود.
حملات متعدد، فعلا در دورهی حاد : برای تشخیص حملات متعدد بیماری وجود حداقل دو دورهی بیماری ضروری است (یعنی پس از دورهی نخست، یک دورهی بهبودی و حداقل یک عود دیگر).
حملات متعدد، فعلا در فروکش نسبی
حملات متعدد، فعلا در فروکش کامل
مداوم : علایم کامل کنندهی ملاک تشخیصی، علایم بیماری در اکثر دوران بیماری وجود دارند و دورههای
علایم تحت آستانهای به نسبت کل دورهی بیماری خیلی کوتاه هستند.
نامعین
شدت فعلی بیماری را مشخص نمایید :
اندازهگیری شدت با استفاده از ارزیابی کمی علایم اولیه روانپریشی مانند هذیان، توهم، گفتار آشفته، رفتار ناهنجار روانی/ حرکتی و علایم منفی صورت میگیرد. شدت فعلی (بیشترین شدت هفت روز گذشته) هر یک از علایم فوق را بر مبنای مقیاسی پنج نمرهای از صفر (وجود ندارد) تا چهار (شدید) میسنجند.
نکته : تشخیص اختلال اسکیزوافکتیو بدون استفاده از مشخصه شدت نیز امکانپذیر است.
اختلال روانپریشی ناشی از دارو/ مواد :
– وجود یک یا هر دو علامت زیر :
۱- هذیان
۲- توهم
– بر اساس شواهد بهدست آمده از شرح حال، معاینهی بالینی یا نتایج آزمایشگاهی هم یک و هم دو وجود دارند.
۱- علایم موجود در ملاک تشخیصی اشاره شده در بالا در حین یا بلافاصله پس از مسمومیت یا محرومیت مواد یا پس از مصرف دارو به وجود آمدهاند.
۲- دارو یا مادهی مصرفی توانایی ایجاد علایم ملاک (هذیان و یا توهم) را دارند.
– اختلال موجود با یک اختلال روانپریشی دیگری که ثانویه به مواد یا دارو نیست قابل توجیه نیست. شواهد وجود یک اختلال روانپریشی مستقل میتواند شامل موارد زیر باشد :
وجود علایم قبل از مصرف دارو/ مواد، علایم برای دورهی زمانی قابلتوجهی (مثلا حدود یک ماه) پس از پایان دورهی مسمومیت یا محرومیت حاد و شدید ادامه مییابند یا شواهد دیگری دال بر وجود اختلالی غیر از اختلال روانپریشی ناشی از دارو/ مواد وجود دارد (مانند تاریخچهی وجود دورههای راجعهی اختلال غیرمرتبط با مواد/ دارو).
– اختلال فوق منحصرا در حین دلیریوم رخ نداده است.
– اختلال مذکور سبب ناراحتی و عذاب قابل توجه یا افت کارکرد شغلی، اجتماعی یا سایر جنبههای کارکردی فرد شده است.
نکته : این تشخیص را فقط در هنگامی میتوان به جای تشخیص مسمومیت یا محرومیت مواد به کار برد که علایم موجود (هذیان و یا توهم) بارز هستند و آنقدر شدید هستند که نیاز به عنایت بالینی داشته باشد.
شروع در دوران مسمومیت : اگر ملاکهای مسمومیت ماده کامل است و علایم حین مسمومیت بروز کرده است.
شروع در دوران محرومیت : اگر ملاکهای محرومیت ماده کامل است و علایم در حین، یا کمی پس از محرومیت بروز کرده است.
شدت فعلی بیماری را مشخص کنید :
شدت اختلال با کمک ارزیابی کمی علایم اولیهی روانپریشی شامل هذیان، رفتار نابهنجار روانی/ حرکتی و علایم منفی سنجیده میشود.
شدت فعلی هر یک از علایم را میتوان (حداکثر شدت در هفت روز گذشته) را بر اساس مقیاس پنج نمرهای از صفر (وجود ندارد) تا چهار (شدید) نمرهگذاری کرد.
نکته : برای تشخیص اختلال روانپریشی ناشی از دارو/ مواد نیازی به مشخصهی شدت نیست.
اختلال روانپریشی ناشی از یک بیماری طبی دیگر :
– هذیان و یا توهم بارز
– شواهد موجود در شرح حال، معاینات جسمی یا یافتههای آزمایشگاهی نشان میدهند که اختلال به دلیل تبعات فیزیولوژیک یک بیماری طبی دیگر ایجاد شده است.
– اختلال موجود توسط یک بیماری روانی دیگر بهتر توجیه نمیشود.
– اختلال موجود منحصرا در حین دورهی دلیریوم رخ نداده است.
– اختلال موجود سبب ناراحتی قابل توجه بالینی یا افت در کارکرد شغلی، اجتماعی و سایر جنبههای مهم کارکردی شده است.
کدگذاری بر اساس علامت اصلی :
همراه هذیان : اگر هذیان علامت اصلی است.
همراه توهم : اگر توهم علامت اصلی است.
نکتهی کدگذاری : نام بیماری طبی دیگر را جزء نام اختلال روانی ذکر نمایید. بیماری طبی موجود باید جداگانه درست قبل از اختلال روانپریشی ناشی از یک بیماری طبی هم فهرست شود.
شدت فعلی بیماری را مشخص نمایید :
شدت بیماری بر اساس ارزیابی کمی علایم اولیهی روانپریشی شامل هذیانها، توهمات، رفتار روانی/ حرکتی ناهنجار و علایم منفی تعیین میشود. شدت هر یک از علایم (حداکثر شدت در هفت روز گذشته) را میتوان بر اساس مقیاس پنج نمرهای از صفر (وجود ندارد) تا چهار (شدید) نمرهگذاری کرد.
نکته : تشخیص اختلال روانپریشی ناشی از یک بیماری طبی دیگر را میتوان بدون استفاده از مشخصهی شدت انجام داد.
کاتاتونی
کاتاتونی در اختلالات مختلفی دیده میشود مانند اختلالات رشدی عصبی، روانپریشی، دوقطبی، افسردگی و بیماریهای طبی(مثلا کمبود فولات مغزی، بیماریهای نادر خودایمنی، و پارانئوپلاستیک). دستنامه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، کاتاتونی را به عنوان یک طبقهی مستقل در نظر نمیگیرد ولی موارد زیر را به رسمیت میشناسد.
الف) کاتاتونی همراه یک اختلال روانی دیگر (یعنی اختلال رشدی/ عصبی، روانپریشی، دوقطبی، افسردگی یا سایر اختلالات روانی.
ب) کاتاتونی ناشی از یک بیماری طبی دیگر
ج) کاتاتونی نامعین
وجود حداقل سه علامت از دوازده ویژگی روانی/ حرکتی موجود در ملاک تشخیصی کاتاتونی همراه یک اختلال روانی و همراه یک بیماری طبی دیگر برای تشخیصگذاری کاتاتونی ضروری است.
ویژگی اصلی کاتاتونی اختلال قابلتوجه روانی حرکتی است که ممکن است به صورت کاهش فعالیت حرکتی، عدم مشارکت فعال حین مصاحبه یا معاینات جسمی یا به صورت افزایش فعالیت حرکتی و انجام رفتارهای غریب بروز نماید. تظاهرات بالینی کاتاتونی میتواند کاملا متغیر و بیثبات باشد. و اختلال حرکتی موجود از یک عدم پاسخدهی شدید تا تشویش و سراسیمگی شدید تغییر کند. سکون حرکتی گاهی شدید (بهت stupor) و گاهی متوسط (جمود عضلانی catalepsy و انعطاف مومی waxy flexibility) است. به همین ترتیب کاهش مشارکت میتواند شدید (گنگی mutism) یا متوسط (منفیکاری negativism) باشد. رفتارهای حرکتی عجیب و افراطی ممکن است به اشکال پیچیده (مانند حرکات قالبی) یا ساده (سراسیمگی) دیده شوند و ممکن است پژواک کلام و پژواک رفتار هم بروز نماید. در موارد شدید امکان بروز کاهش یا افزایش فعالیتهای حرکتی در یک شخص واحد وجود دارد و فرد بین این دو حالت در نوسان خواهد بود. ویژگیهای بالینی به ظاهر متضاد و تظاهرات بالینی متغیری که در کاتاتونی دیده میشود در عدم آگاهی از کاتاتونی و کاهش شناسایی و تشخیص کاتاتونی نقش عمدهای ایفا میکنند. در مراحل شدید کاتاتونی ممکن است لازم شود برای جلوگیری از آسیب به خود یا دیگران بیمار را تحت مراقبت قرار داد. چون احتمال خطراتی مانند سوء تغذیه، خستگی شدید، افزایش دمای بدن و آسیب به خود زیاد است.
کاتاتونی همراه یک اختلال روانی دیگر (مشخصهی کاتاتونی) :
– حداقل سه تا از علایم زیر وجه غالب نمای بالینی را تشکیل میدهند.
۱- بهت : یعنی عدم وجود هر گونه فعالیت روانی/ حرکتی یا واکنش به محیط اطراف
۲- جمود عضلانی : یعنی وضعیتگیری انفعالی بدن که حتی برخلاف جاذبهی زمین حفظ میشود.
۳- انعطافپذیری مومیشکل : یعنی عدم وجود یا مقاومت کم در مقابل وضعیتدهی بدن توسط بالینگر
۴- گنگی : یعنی عدم وجود یا پاسخهای کلامی خیلی کم در صورت وجود زبانپریشی این ملاک کنار بگذارید.
۵- منفیکاری : یعنی مقاومت یا عدم پیروی از دستورات یا محرکهای خارجی.
۶- وضعیتگیری بدن : یعنی وضعیتگیری و حفظ فعالانهی یک موقعیت ناجور حتی بر خلاف جاذبه.
۷- ادا و اطوار : یعنی تقلید پرآب و تاب و غیرمتعارف رفتارهای طبیعی.
۸- رفتارهای قالبی : حرکات تکراری، اغلب غیرطبیعی و بدون هدف.
۹- سراسیمگی که به واسطهی محرکی خارجی ایجاد نشده است.
۱۰- شکلک درآوردن
۱۱- پژواک کلام : یعنی تقلید و تکرار گفتار دیگران.
۱۲- پژواک رفتار : یعنی تقلید و تکرار حرکات دیگران.
نکته کدگذاری : هنگام ثبت نام بیماری به نام اختلال روانی همراه نیز اشاره نمایید. مثلا کاتاتونی همراه اختلال افسردگی اساسی. در ابتدا اختلال روانی همراه را کدگذاری کنید و بعد کاتاتونی همراه اختلال افسردگی اساسی.
اختلالات کاتاتونی ناشی از یک بیماری طبی دیگر :
– حداقل سه تا از علایم زیر وجه غالب نمای بالینی را تشکیل میدهند.
۱- بهت : یعنی عدم وجود هر گونه فعالیت روانی حرکتی یا واکنشی به محیط پیرامون.
۲- جمود عضلانی : یعنی وضعیتگیری انفعالی بدن که حتی در موقعیت خلاف جاذبهی زمین حفظ میشود.
۳- انعطافپذیری مومیشکل : یعنی عدم وجود یا مقاومت کم در مقابل وضعیتدهی بدن توسط بالینگر.
۴- گنگی : یعنی عدم وجود یا پاسخهای کلامی خیلیکم ( در صورت وجود زبانپریشی این ملاک را کنار بگذارید.)
۵- منفیکاری : یعنی مقاومت یا عدم پیروی در برابر دستورات یا محرکهای خارجی.
۶- ادا و اطوار : یعنی تقلید پرآب و تاب و غیرمتعارف رفتارهای طبیعی.
۷- وضعیتگیری بدن : یعنی وضعیتگیری و حفظ فعالانهی یک موقعیت ناجور حتی برخلاف جاذبه.
۸- رفتارهای قالبی : حرکات تکراری، اغلب غیرطبیعی بدون هدف.
۹- سراسیمگی که به واسطه محرکی خارجی ایجاد نشده است.
۱۰- شکلک درآوردن.
۱۱- پژواک کلام : یعنی تقلید و تکرار گفتار دیگران.
۱۲- پژواک رفتار : یعنی تقلید و تکرار حرکات دیگران.
– شواهد بهدست آمده از شرححال، معاینات بالینی یا یافتههای آزمایشگاهی نشان میدهند که اختلال در اثر تبعات مستقیم آسیبشناختی یک بیماری طبی دیگر ایجاد شده است.
– اختلال موجود توسط بیماری روانی دیگری بهتر توجیه نمیشود.
– اختلال منحصرا در حین دورهی دلیریوم رخ نداده است.
– اختلال حاضر باعث ناراحتی قابل ملاحظهی بالینی و افت کارکرد فرد در زمینههای شغلی، اجتماعی و سایر جنبههای مهم کارکردی شده است.
نکته کدگذاری : نام بیماری طبی را هم همراه نام بیماری روانی بیاورید. بیماری طبی موجود باید جداگانه قبل از اختلال کاتاتونی ناشی از بیماری طبی نیز کدگذاری شود.
کاتاتونیای نامعین :
این طبقه در مواردی به کار میرود که در آنها علایم مشخص کاتاتونی سبب ناراحتی قابل توجه بالینی یا افت مشخص کارکرد فرد در زمینههای اجتماعی، شغلی و یا سایر جنبههای مهم کاری وی شده است. ولی یا ماهیت بیماری طبی یا اختلال روانی زمینهای نامعلوم است. ملاکهای تشخیصی کاملا برآورد نشدهاند یا اطلاعات موجود برای اخذ یک تشخیص خاص کافی نیست.
سایر موارد معین طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی :
این طبقه برای مواردی به کار میرود که علایم مشخص طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی به اندازهای است که ناراحتی بالینی قابلتوجه و افت کارکرد اجتماعی، شغلی و سایر جنبههای مهم کارکردی فرد را ایجاد کنند ولی ملاکهای تشخیصی هیچیک از تشخیصهای طبقه اختلالات طبی اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی را برآورده نمیکنند. این طبقهی تشخیصی در مواقعی به کار میرود که بالینگر قصد دارد دلیل اینکه چرا علایم موجود هیچیک از تشخیصهای طبقهی اختلالات طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی را کامل نمیکنند را مطرح نماید. این کار از طریق ثبت سایر موارد معین طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی و به دنبال آن ذکر علات خاصی (مثلا توهمات شنوایی مداوم) صورت میگیرد. نمونههایی از مواردی را که میتوان از طبقهی سایر اختلالات مشخصی استفاده نمود عبارتاند از :
۱- توهمات شنوایی مداوم که در غیاب سایر علایم رخ میدهد.
۲- هذیانهای همراه حملات خلقی برجستهی همپوشان : این موارد شامل هذیانهایی میشود که با حملات خلقی همپوشانی همراه دارند که بخش اعظم دورهی اختلال هذیانی را دربرگرفتهاند. (این حالت با آنچه در اختلال هذیانی گفته شد دال بر اینکه دورههای خلقی باید کوتاه باشند فرق میکند.)
ملاکهای تشخیصی هستند (مثلا علایم شدت کمتر دارند یا گذراتر هستند و بینش نسبی وجود دارد.
۳- سندرم روانپریشی ضعیفیافته : مشخصات این سندرم علایم شبهروانپریشی است که کمتر از حد لازم برای تکمیل تشخیص است.
۴- علایم هذیانی موجود در شریک زندگی فرد مبتلا به اختلال هذیانی : گاهی موضوع هذیانی یک فرد به شریک زندگی وی نیز منتقل میشود، این مسئله در بطن روابطی دیده میشود که فرد بیمار غالب و شریک وی پذیرا باشد. در این موارد سایر ملاکهای تشخیصی اختلال هذیانی در فرد پذیرا دیده نمیشود.
طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی نامعین :
این طبقه تشخیصی در مواردی به کار میرود که علایم مشخص یک اختلال طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی وجود دارد که سبب ناراحتی بالینی قابل توجه و افت کارکرد فرد در زمینههای اجتماعی، شغلی و سایر جنبههای مهم کاری وی شده است ولی ملاکهای تشخیصی هیچیک از اختلالات موجود در طبقهی این طیف را بهطور کامل برآورده نمیکند. طبقهی اختلال نامعین طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی در مواردی به کار میرود که بالینگر قصد ندارد دلیل عدم برآورده شدن ملاکهای تشخیصی یک اختلال مشخص طبقه طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی را عنوان نماید و یا اطلاعات کافی برای اخذ یک تشخیص قطعی وجود ندارد.
اختلال در کودکان و نوجوانان :
تعداد کمی از بیماران اسکیزوفرنی را در کودکی نشان میدهند. تشخیصگذاری برای این کودکان ممکن است در ابتدا دشوار باشد، به ویژه در افتراق از عقبماندگی ذهن و اختلال اوتیسم. بررسیهای جدید نشان دادهاند که تشخیص اسکیزوفرنی کودکی باید مبتنی بر علایم مشابهی باشد که برای بزرگسالان استفاده میشود. شروع این اختلال معمولا گمراهکننده و سیر آن معمولا مزمن است و پیشآگهی اختلال اغلب نامطلوب است.
اختلال در افراد مسنتر :
افتراق بالینی اسکیزوفرنی دیرآغاز از اسکیزوفرنی دشوار است اما شروع آن پس از ۴۵ سالگی است. این وضعیت بیشتر در خانمها ظاهر میشود و مشخصهی آن برجسته بودن علایم پارانویید است. پیشآگهی مطلوب است و این بیماران معمولا با مصرف داروهای روانپریشی به عملکرد مناسبی دست مییابند.
بروز و شیوع :
شیوع مادامالعمر اسکیزوفرنی در سرتاسر جهان حدود ۷/۰ درصد است.
اختلال اسکیزوافکتیو نسبت به اسکیزوفرنی از شیوع کمتری برخوردار بوده و احتمالا ۸/۰-۵/۰ درصد است. تفاوتهای جنسی نشان میدهد که نوع دوقطبی اسکیزوافکتیو در زن و مرد شیوع تقریبا یکسانی دارد، اما شیوع نوع افسرده در زنان بیشتر از مردان است.
دربارهی میزان بروز، شیوع و نسبت جنسی در اختلال اسکیزوفرنیفرم چیز زیادی نمیدانیم. این اختلال از همه بیشتر در میان نوجوانان و جوانان شایع است و شیوع آن کمتر از نصف شیوع اسکیزوفرنی است. این اختلال در مردان بیشتر از زنان است.
جنس :
شیوع اسکیزوفرنی در مردان و زنان مساوی است. ولی شروع و سیر بیماری در دو جنس تفاوت دارد. اسکیزوفرنی در مردها زودتر از زنها شروع میشود. اولین بستری در بخش روانپزشکی در سنین کمتر از بیست و پنج سالگی، شامل حال بیش از نیمی از مردان و فقط یک سوم زنان مبتلا به اسکیزوفرنی میشود.
برخی مطالعات نشان داده است که مردان بیشتر از زنان ممکن است دچار علایم منفی بشوند و زنان بیشتر از مردان ممکن است قبل از شروع بیماری کارکرد اجتماعی بهتری داشته باشند. در کل، فرجام بیماران مونث بهتر از بیماران مذکر است.
سن :
بیشترین سن شروع در مردان، ده تا بیست و پنج سالگی، و در زنان بیست و پنج تا سی و پنج سالگی است. برخلاف مردان، توزیع سنی در زنان دووجهی است و در میانسالی نیز به نقطهی اوج دیگری میرسد. قریب به سه تا ده درصد زنان مبتلا، اولین بار پس از چهل سالگی این بیماری را نشان میدهند. حدود نود درصد بیماران تحت درمان اسکیزوفرنیا بین ۱۵ تا ۵۵ سال سن دارند. شروع اسکیزوفرنی قبل از ده سالگی یا بعد از شصت سالگی بینهایت نادر است. مواردی که اختلال پس از ۴۵ سالگی شروع میشوند، اسکیزوفرنی با شروع دیررس نامیده میشوند.
همبودی :
بروز همزمان اختلالات مصرف مواد با اسکیزوفرنی شایع است و شیوع طول عمر آن ۷۴ درصد است.
صرع کانونی (پارسیل مرکب)، در بیماران دچار صرع کانونی مرکب، به ویژه در کسانی که تشنجشان لوب گیجگاهی را فرا میگیرد، روانپریشیهای شبیه اسکیزوفرنی بیش از حد انتظار روی میدهد.
چاقی، بیماران دچار اسکیزوفرنی چاقتر به نظر میرسند و شاخص تودهی بدنی(BMI) آنها بالاتر از افراد همسن و همجنس آنها در جمعیت عمومی است.
اسکیزوفرنی با افزایش خطر دیابت نوع دو نیز همراه است. از جمله بیماریهای همبود با این اختلالات می توان به بیماریهای قلبی و عروقی، ایدز، بیماری انسدادی مزمن ریه اشاره کرد.
سببشناسی :
یافتههای آناتومیک مغزی اختلال در بطنهای مغزی، دستگاه لیمبیک، کاهش تقارن در لوبهای مغزی، نابهنجاریهای آناتومیک در قشر پیشپیشانی، کاهش حجم تالاموس، اشکالات عقدههای قاعدهای را نشان دادهاند.
نظریههای زیستی از فرضیهی دوپامینی (پرفعالیتی دوپامینرژیک)، افزایش سروتونین، کمبود نورونهای گابائرژیک، تغییر مکانیسمهای نوروپپتیدها، پرفعالیتی یا کمفعالیتی گلوتامات و نقص در گیرندههای موسکارینی و نیکوتینی حمایت کردهاند.
در بخش نظریههای روانی/ اجتماعی میتوان به نظریهی روانکاوی فروید مبنی بر اینکه اسکیزوفرنی نتیجهی تثبیت در مراحل ابتدایی رشد است و مدل نقص روابط ابژهای و نظریههای یادگیری اشاره کرد.
درمان :
داروهای ضدروانپریشی تکیهگاه اصلی درمان اسکیزوفرنی به شمار میروند. در پژوهشها معلوم شده که مداخلههای روانی/ اجتماعی، از جمله رواندرمانی میتوانند بهبود بالینی را تقویت کنند. پیچیدگی اسکیزوفرنی سبب میشود که هیچ رویکرد درمانی به تنهایی نتواند برای مقابله با این اختلال چندوجهی کفایت کند. اسلوبهای روانی/ اجتماعی را باید بهدقت در برنامههای درمانی دارویی ادغام کرد تا به آن کمک کنند. برای اکثر بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، کاربرد ترکیبی از ضدروانپریشیها و درمانهای روانی/ اجتماعی سودمندتر از کاربرد هر یک از این درمانها به تنهایی خواهد بود.
بستری کردن :
موارد عمدهی بستری کردن در این اختلالات عبارت است از نیل به اهداف تشخیصی، برقرار کردن درمان دارویی، تضمین امنیت بیمار به خاطر افکار خودکشی یا آدمکشی که دارد، و رفتارهایی که به وضوح نابسامان یا نامتناسباند از جمله ناتوانی از برآوردن نیازهای پایه نظیر خوراک، پوشاک و سرپناه. یکی از اهداف عمدهی بستری کردن، برقراری پیوندی موثر میان بیمار و نظامهای حمایتی/ اجتماعی است.
بستری کردنهای کوتاه مدت چهار تا شش هفتهای به اندازه بستری کردنهای طولانیمدت موثر است و تاثیر بیمارستانهایی هم که رویکردهای رفتاری فعالی اتخاذ میکنند، بیش از آسایشگاهها است.
سایر درمانهای جسمانی :
الکتروشوک درمانی (ECT)، هم در اسکیزوفرنی مزمن و هم در اسکیزوفرنی حاد موثر نشان داده شده است.
برخی از مداخلات حاکی از سودمندی تحریک مغناطیسی فراجمجهای (TMS) در درمان توهمها یا علایم منفی اسکیزوفرنی هستند.
هر چند روان – جراحی امروز دیگر درمان مناسبی تلقی نمیشود، تجربیات محدودی در مورد کاربرد آن در موارد شدید و مقاوم به درمان وجود دارد.
درمانهای روانشناختی:
رواندرمانی بخش ضروری درمان اسکیزوفرنی محسوب میشود. از جمله درمانهای موثر در این اختلالات میتوان به درمانهای روانی/ اجتماعی، درمان شناختی/ رفتاری، آموزش مهارتهای اجتماعی، گروهدرمانی، درمانهای معطوف به خانواده، درمان پیگیرانهی اجتماعی، کاردرمانی و هنردرمانی اشاره کرد.
منابع :
– Xie, Y., Guan, M., Wang, Z., Ma, Z., Fang, P., & Wang, H. (2023). Cerebral blood flow changes in schizophrenia patients with auditory verbal hallucinations during low-frequency rTMS treatment. European Archives of Psychiatry and Clinical Neuroscience, 1-11.
– Manfredi, N., Zhang, R., Seltzberg, H., Johnson, M., & Ehrie, J. (2023). Transcranial Magnetic Stimulation in the Treatment of Positive, Negative, and Cognitive Symptoms of Psychosis. Current Behavioral Neuroscience Reports, 1-9.
– راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی(ویرایش پنجم)، انجمن روانپزشکی امریکا، رضاعی و همکاران (1393).
– خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک، رابرت بولاند و همکاران، ترجمه : فرزین رضاعی و همکاران (۲۰۲۲).