اختلالهای مربوط به سانحه و عوامل استرس :
اختلالهای مربوط به سانحه و عوامل استرس شامل اختلالاتی هستند که در آنها مواجهه با یک سانحه یا استرس، ملاک واضح تشخیصی است. این اختلالات شامل موارد ذیلاند :
۱- اختلال دلبستگی واکنشی
۲- اختلال مشغولیت اجتماعی مهار گسیخته
۳- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
۴- اختلال استرس حاد
۵- اختلال سازگاری
۶- سایر اختلالات معین مرتبط با سانحه و استرس
۷- اختلالات نامعین مرتبط با سانحه و استرس
اختلال دلبستگی واکنشی :
– یک الگوی پایدار رفتار مهار شده، با کنارهجویی هیجانی در مقابل مراقبین بزرگسال که با هر دو مورد زیر مشخص میشود :
۱- کودک در مواقع ناراحتی به ندرت یا در حد خیلی کم به دنبال تسلی میگردد.
۲- کودک در مواقع ناراحتی به ندرت یا در حد خیلی کم به دلداری و تسلی واکنش نشان میدهد.
– اختلال پایدار اجتماعی و هیجانی که حداقل با یکی از موارد زیر مشخص میشود :
۱- حداقل واکنش اجتماعی و هیجانی نسبت به دیگران
۲- محدودیت در عواطف مثبت
۳- دورههایی از تحریک پذیری، غمگینی یا ترس شدید که حتی در روابط غیرتهدیدگر با مراقبین بزرگسال هم خود را نشان میدهد.
– کودک الگویی از مراقبت به شدت ناکافی را تجربه کرده است که حداقل با یکی از موارد زیر مشخص است :
۱- غفلت یا محرومیت اجتماعی به شکل فقدان مستمر برخورداری از نیازهای اساسی برای آسایش، انگیزش و تحریک و محبت از سوی مراقبین بزرگسال.
۲- تغییرات مکرر مراقب اولیه که فرصت شکلگیری دلبستگی پایدار را محدود میکند. (مثل تغییر مکرر والدین ناتنی)
۳- پرورش در محیطهایی غیرعادی که فرصت برای شکلگیری دلبستگیهای انتخابی شدیدا محدود است. (مثل موسساتی که نسبت به تعداد کودک به مراقب بسیار بالاست.)
– نوع مراقبت مذکور در ملاک بالا، مسئول رفتار مختل کنارهجویی هیجانی و مهارشده است.
– اختلال طیف اتیسم وجود نداشته باشد.
– اختلال زیر سن پنج سالگی مشهود باشد.
– سن رشدی کودک حداقل نه ماهه باشد.
مشخص کنید اگر :
پایدار : اختلال برای مدتی بیش از ۱۲ ماه وجود داشته باشد.
شدت کنونی را مشخص کنید :
اختلال دلبستگی واکنشی هنگامی شدید قلمداد میشود که کودک همهی علائم اختلال را نشان دهد و هر علامت هم در سطوح نسبتا بالا تظاهر کند.
اختلال مشغولیت اجتماعی مهارگسیخته :
– یک الگوی رفتاری که در آن، کودک به شکلی فعال به بزرگسالان ناآشنا نزدیک میشود و با آنها ارتباط برقرار میکند. همراه با حداقل دو علامت از علائم زیر :
۱- کاهش یا فقدان خودداری در نزدیک شدن و ارتباط برقرار کردن با بزرگسالان ناآشنا.
۲- رفتار فیزیکی و کلامی بیش از حد خودمانی (که متناسب با ضوابط فرهنگی و حد و مرزهای اجتماعی متناسب با سن، نیست.)
۳- کودک حتی در محیطهای ناآشنا وقتی از مراقبین بزرگسال دور میشود برای اطمینان از آنان برنمیگردد.
۴- تمایل به بیرون رفتن با بزرگسالان ناآشنا بدون تردید یا با تردید جزئی.
– رفتارهای ذکر شده در ملاک بالا محدود به تکانشگری( آن گونه که در اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی توجه دیده میشود) نیست، بلکه شامل رفتارهای اجتماعی مهارگسیخته است.
– کودک الگویی از مراقبت شدیدا ناکافی را به صورت حداقل یکی از موارد زیر تجربه کرده باشد :
۱- محرومیت یا غفلت اجتماعی به شکل فقدان مستمر ارضاء نیازهای هیجانی پایه آسایش، تحریک و محبت از طرف بزرگسالان مراقب.
۲- تغییرات مکرر در مراقبین اولیه که سبب محدود شدن فرصت برای دلبستگی پایدار بشود. (مثل تغییرات مکرر در والدین ناتنی).
۳- پرورش در محیطی غیرعادی با محدودیت شدید فرصت برای شکلگیری دلبستگی انتخابی. (مثل موسساتی با نسبت بالای کودک به مراقب).
– شکل مراقبتی مندرج در ملاک بالا مسئول رفتار آشفتهی نزدیک شدن فعال به بزرگسالان ناآشنا است.
– سن رشدی کودک حداقل نه ماهه باشد.
مشخص کنید اگر :
پایدار : اختلال بیش از دوازده ماه طول بکشد.
شدت فعلی اختلال را مشخص کنید :
اختلال مشغولیت اجتماعی مهارگسیخته هنگامی شدید قلمداد میشود که کودک واجد کلیهی علائم اختلال باشد و هر علامت در سطوح نسبتا بالا تظاهر کند.
اختلال استرس پس از سانحه :
توجه : ملاکهای ذیل شامل بزرگسالان، نوجوانان و کودکان بالای شش سال میشود. در مورد کودکان شش ساله و کمتر، با ملاکهایی که در پایینتر ذکر میشود، مطابقت دهید.
– مواجهه با مرگ واقعی یا تهدید به مرگ، آسیب شدید یا خشونت جنسی به صورت یک یا چند مورد از طرق زیر :
۱- تجربهی مستقیم حادثه (یا حوادث آسیبزا)
۲- شاهد بودن فرد، هنگامی که حادثه یا حوادث برای دیگران اتفاق میافتد.
۳- آگاهی از اینکه حادثه یا حوادث آسیبزا برای یک عضو نزدیک خانواده یا دوست صمیمی رخ داده است. در موارد مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یکی از اعضای خانواده یا دوست، حادثه یا حوادث باید فجیع یا غیرمترقبه باشد.
۴- تجربه مکرر یا شدید با جزئیات آزاردهنده و تنفرآور حادثه (یا حوادث) آسیبزا (مثل مسئولین خط اول جمعآوری کنندهی بقایای اجساد، مامور پلیسی که مکررا با جزئیات سوءرفتار با کودک مواجهه دارد.)
توجه : ملاک مورد اشاره در عبارت شمارهی چهار، بر مواجهه با رسانههای الکترونیکی، تلویزیون، فیلمها یا تصاویر و عکسها دلالت نمیکند مگر آنکه این مواجهه مربوط به شغل باشد.
– وجود یک (یا چند) علامت مزاحم در مورد حادثه آسیبزای زیر که پس از وقوع حادثه یا حوادث شروع شده باشد :
۱- یادآوری مکرر، ناخواسته و ناراحت کنندهی مزاحم حادثه آسیبزا.
توجه : کودکان بالای شش سال ممکن است در بازیهای تکراری خود، موضوعات یا جنبههایی از حادثهی آسیبزا را بیان کنند.
۲- رویاهای ناراحتکننده و تکرارشونده که محتوا و یا عاطفهی آنها مربوط به حادثه یا حوادث آسیبزا است.
توجه : در کودکان ممکن است رویاهای ترسناک بدون محتوای مشخص وجود داشته باشد.
۳- واکنشهای تجزیهای (مثل جهش به گذشته یا فلش بک که در آنها، فرد به گونهای احساس و عمل میکند که گویی حادثه آسیبزا در حال وقوع است. (چنین واکنشهایی ممکن است با شدتهای مختلف بروز کنند و در شدیدترین حالت با از دست دادن آگاهی نسبت به محیط همراهاند.)
توجه : در کودکان ممکن است بازسازی وقایع خاص مربوط به سانحه در بازیها دیده شود.
۴- ناراحتی روانی شدید یا طولانی هنگام مواجه شدن با نشانههای داخلی یا بیرونی که نماد جنبهای از حادثه آسیبزا و یا شبیه آن هستند.
۵- واکنشهای فیزیولوژیک محسوس به نشانههای داخلی یا بیرونی که نماد یا شبیه به جنبهای از حادثه آسیبزا هستند.
– اجتناب مداوم از محرکهای مربوط به حادثه آسیبزا، آغاز و با یکی یا هر دو مورد زیر مشخص میشود :
۱- اجتناب یا تلاش برای اجتناب از خاطرات، افکار یا احساسهای ناراحتکنندهای که مربوط به حادثه آسیبزا هستند یا با آن ارتباط نزدیکی دارند.
۲- اجتناب یا تلاش برای اجتناب از یادآورهای محیطی (افراد، مکانها، گفتگوها، فعالیتها، اشیاء، موقعیتها) که موجب برانگیخته شدن خاطرات، افکار یا احساسهای مربوط یا همراه حادثه آسیبزا میشود.
– تغییرات منفی در شناخت و خلق همراه با حادثه یا حوادث آسیبزا با شروع یا تشدید پس از وقوع حادثه یا حوادث آسیبزا که با دستکم دو مورد از موارد زیر مشخص میشود :
۱- ناتوانی در به خاطر آوردن یکی از جنبههای حادثه یا حوادث آسیبزا (عموما ناشی از فراموشی تجزیهای است و نه در اثر عوامل دیگر مثل ضربه به سر، مصرف الکل یا داروها.)
۲- عقاید یا انتظارات منفی مستمر و مبالغهآمیز درباره خود، دیگران یا جهان (مثل من بدم، به هیچکس نمیتوان اعتماد کرد، دنیا کاملا خطرناک است، کل سیستم عصبی من برای همیشه تخریب شده.)
۳- افکار تحریف شدهی پایداری دربارهی علت یا عواقب حادثه (یا حوادث) آسیبزا، که منجر به سرزنش خود یا دیگران میشود.
۴- حالات هیجانی منفی مداوم (مثل ترس، وحشت، یا خشم، احساس گناه یا شرم).
۵- کاهش قابل ملاحظهی علاقه یا شرکت در فعالیتهای بااهمیت.
۶- احساس جدایی یا بیگانگی نسبت به دیگران.
۷- ناتوانی مستمر در تجربهی هیجانات مثبت ( مثل ناتوانی در تجربهی شادی، رضایت یا احساس مثبت).
– تغییر قابل ملاحظه در انگیختگی و واکنشپذیری مرتبط با حادثه یا حوادث آسیبزا، با شروع یا تشدید پس از حادثه یا حوادث آسیبزا که با دستکم دو مورد از حالات زیر نشان داده میشود :
۱- رفتار تحریکپذیر و حملات خشم (بدون محرک یا با کمترین تحریک) که معمولا با پرخاشگری کلامی یا فیزیکی نسبت به افراد یا اشیاء تظاهر میکند.
۲- رفتار بیمحابا یا خودتخریبی
۳- گوش به زنگی مفرط
۴- تشدید واکنش از جا پریدن (یکه خوردن)
۵- اشکالات تمرکز
۶- اختلال خواب (مثل اشکال در به خواب رفتن یا در خواب ماندن یا خواب ناآرام).
– مدت اختلال (شامل تمام موارد بالا) بیشتر از یک ماه است.
– اختلال موجب ناراحتی قابل توجه بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی میشود.
– اختلال را نتوان به اثرات فیزیولوژیک یک ماده (مثل الکل، دارو ) یا بیماری طبی دیگری نسبت داد.
مشخص کنید آیا :
با علائم تجزیهای : علائم بیمار واجد ملاکهای اختلال استرس پس از سانحه است و علاوه بر آن در واکنش به عامل استرس، تجربهی مستمر یا مکرر یکی از حالات زیر احساس میشود :
۱- گسست از خویشتن : تجارب پایدار یا مکرر به صورت احساس جداشدن از روندهای ذهنی یا بدن خود چنانکه گویی فرد خود را از خارج مینگرد. (مثل احساس اینکه در رویاست یا احساس غیرواقعی بودن خود یا بدن را میکند یا زمان به نظرش کند میگذرد.
۲- گسست از واقعیت : تجارب پایدار یا راجعه به صورت احساس غیرواقعی بودن محیط (مثل تجربهی جهان خارج به صورت غیرواقعی، رویاگونه، فاصلهدار یا تغییر شکل یافته).
توجه : در استفاده از این زیر گروه توجه کنید که علائم تجزیهای را نتوان به اثرات فیزیولوژیکی یک ماده (مثل فراموشی موقت، رفتارهای حین مسمومیت با الکل) یا یک بیماری طبی دیگر (مثل صرع پارسیل مرکب) نسبت داد.
مشخص کنید اگر :
با شروع تاخیری : در صورتی که ملاکهای تشخیصی لازم تا حداقل شش ماه پس از سانحه کامل نشود. (اگر چه شروع و تظاهر بعضی علائم ممکن است فوری باشد.)
اختلال استرس پس از سانحه برای کودکان شش ساله و کم سالتر :
– مواجهه با مرگ واقعی یا تهدید به مرگ، آسیب شدید یا خشونت جنسی در کودکان شش ساله و کم سال تر به صورت یک یا چند مورد از موارد زیر :
۱- تجربهی مستقیم حادثه یا حوادث آسیبزا.
۲- شاهد بودن کودک هنگامی که حادثه یا حوادث برای دیگران به خصوص مراقبین اولیه اتفاق میافتد.
توجه : شاهد بودن شامل حوادثی نمیشود که مشاهده فقط در رسانهای الکترونیکی، تلویزیون، فیلمها یا تصاویر و عکسها است.
۳- آگاهی از اینکه حادثه یا حوادث آسیبزا برای یک والد یا فرد مراقب رخ داده است.
– وجود یک یا چند علامت مزاحم در مورد حادثه یا حوادث آسیبزای زیر که پس از وقوع حادثه یا حوادث آسیبزا شروع شده باشد :
۱- یادآوری مکرر، ناخواسته و ناراحتکننده حادثه یا حوادث آسیبزا.
توجه : خاطرات خودبه خودی و مزاحم لزوما ناراحت کننده ظاهر نشده و ممکن است در بازیهای تکراری، خود را نشان دهند.
۲- رویاهای مکرر و ناراحتکننده که محتوا و یا عاطفه آنها مربوط به حادثه یا حوادث آسیبزا است.
توجه : ممکن است نتوان معلوم کرد که محتوای ترسناک رویاها مربوط به حادثهی آسیبزا است.
۳- واکنشهای تجزیهای (مثل جهش به گذشته یا فلش بک که در آنها، کودک به گونهای احساس و عمل میکند که گویی حادثه یا حوادث استرسزا در حال وقوعاند. چنین واکنشهایی ممکن است طیفی از درجات مختلف شدت داشته باشند و در شدیدترین حالت با از دستدادن آگاهی نسبت به محیط همراه اند.). چنین بازسازیهای مربوط به سانحه ممکن است در هنگام بازی کودکان دیده شوند.
۴- ناراحتی روانی شدید یا طولانی هنگام مواجه شدن با نشانههای داخلی یا بیرونی که شبیه یا نمادی از جنبههای حادثه یا حوادث آسیبزا هستند.
۵- واکنشهای فیزیولوژیک محسوس نسبت به یادآوریهای حادثه یا حوادث آسیبزا.
– یکی یا چند تا از علائم زیر که نمایانگر اجتناب مستمر از محرکهای مربوط به حادثه یا حوادث آسیبزا هستند و یا تغییرات منفی در شناخت و خلق مربوط به حادثه یا حوادث آسیبزا ایجاد میکنند و باید بعد از حادثه یا حوادث آسیبزا شروع یا تشدید شوند.
اجتناب مستمر از تحرک :
۱- اجتناب یا تلاش برای اجتناب از فعالیتها، مکانها یا یادآورهای فیزیکی که موجب انگیخته شدن خاطرات حادثه یا حوادث آسیبزا میشوند.
۲- اجتناب یا تلاش برای اجتناب از افراد، گفتگوها یا موقعیتهای بینفردی که موجب انگیخته شدن خاطرات حادثه یا حوادث آسیبزا میشوند.
تغییرات منفی در شناخت :
۳- افزایش قابلتوجه حالات هیجانی منفی (مثل ترس، احساس گناه، غمگینی، شرم، سردرگمی).
۴- کاهش قابل ملاحظه علاقه یا شرکت در فعالیتهای بااهمیت، شامل بازی کردن.
۵- رفتار اجتماعی کنارهجویانه
۶- کاهش مستمر در اظهار هیجانات مثبت
– تغییر در انگیختگی و واکنشپذیری مرتبط با حادثه یا حوادث آسیبپذیر، با شروع یا تشدید پس از حادثه
یا حوادث آسیبزا که با دو مورد یا بیشتر از حالات زیر تظاهر میکند :
۱- رفتار تحریکپذیر و حملات خشم (بدون محرک یا با کمترین تحریک) که به طور معمول با پرخاشگری کلامی یا فیزیکی نسبت به افراد یا اشیاء (شامل قشقرق شدید) تظاهر میکند.
۲- گوش به زنگی مفرط
۳- افزایش واکنش از جا پریدن (یکه خوردن)
۴- اشکال در تمرکز
۵- اختلال خواب (مثل اشکال در به خواب رفتن یا در خواب ماندن یا خواب ناآرام)
– مدت اختلال بیش از یک ماه است.
– این اختلال موجب ناراحتی قابل توجه بالینی یا اختلال در روابط با والدین، خواهر و برادران، همسالان یا سایر مراقبین یا رفتار در مدرسه میشود.
– این اختلال را نتوان به اثرات فیزیولوژیک یک ماده (مثل دارو یا الکل) یا بیماری طبی نسبت داد.
مشخص کنید آیا :
با علائم تجزیهای : علایم بیمار واجد ملاکهای اختلال استرس پس از سانحه است و علاوه بر آن، تجربهی
مستمر یا مکرر یکی از علایم زیر را دارد :
۱- گسست از شخصیت : تجارب پایدار یا مکرر به صورت احساس جداشدن از روندهای ذهنی یا بدن خود، چنان که گویی فرد خود را از خارج مینگرد (مثل احساس این که در رویاست، احساس غیرواقعی بودن خود یا بدن را میکند یا زمان به نظرش کند میگذرد.)
۲- گسست از واقعیت : تجارب پایدار یا مکرر به صورت احساس غیرواقعی بودن محیط (مثل تجربهی جهان خارج به صورت غیرواقعی، رویاگونه، فاصلهدار یا تغییرشکل یافته).
توجه : در استفاده از این زیر گروه توجه کنید که علایم تجزیهای را نتوان به اثرات فیزیولوژیک یک ماده (مثل فراموشی موقت ناشی از الکل) یا یک بیماری طبی دیگر(مثل صرع پارسیل مرکب) نسبت داد.
مشخص کنید اگر :
با شروع تاخیری : در صورتی که ملاکهای تشخیصی لازم تا حداقل شش ماه پس از سانحه کامل نشود. (اگر چه شروع و تظاهر بعضی علایم ممکن است فوری باشد.)
اختلال استرس حاد :
– مواجهه با مرگ واقعی یا تهدید به مرگ، جراحت شدید یا خشونت جنسی به صورت یک یا چند مورد زیر :
۱- تجربهی مستقیم حادثه یا حوادث آسیبزا
۲- شاهد بودن فرد، هنگامی که حادثه یا حوادث برای دیگران اتفاق میافتد.
۳- آگاهی از این که حادثه یا حوادث برای یک عضو نزدیک خانواده یا دوست صمیمی رخ داده است.
توجه : در موارد مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یک عضو خانواده یا دوست، حادثه یا حوادث باید فجیع یا غیرمترقبه باشد.
۴- تجربه کردن مکرر یا مواجهه شدید با جزئیات آزارنده و تنفرآور حادثه یا حوادث آسیبزا (مثل مسئولین خط اول جمعآوری کنندهی بقایای اجساد، مامور پلیسی که مکررا با جزئیات کودکآزاری مواجهه دارد.)
توجه : این ملاک مواجهه از طریق رسانهی الکترونیکی، تلویزیون، فیلمها یا تصاویر و عکسها را شامل نمیشود، مگر آن که این مواجهه مربوط به شغل باشد.
– وجود نه علامت یا بیشتر از علایم زیر از هر یک از پنج طبقهی علایم مزاحمت، خلق منفی، تجزیه، اجتناب و انگیختگی که پس از وقوع حادثه یا حوادث آسیبزا شروع یا تشدید شده باشند.
علایم مزاحمت :
۱- یادآوری مکرر، ناخواسته و ناراحتکننده مزاحم در مورد حادثه یا حوادث آسیبزا. توجه : در کودکان ممکن است بازیهای تکراری دیده شود که موضوعات یا جنبههایی از حادثه یا حوادث آسیبزا را بیان میکنند.
۲- رویاهای ناراحتکننده و تکرارشونده که محتوا و یا عاطفهی آنها مربوط به حادثه یا حوادث است. توجه : در کودکان ممکن است رویاهای ترسناک بدون محتوای مشخص وجود داشته باشد.
۳- واکنشهای تجزیهای (مثل فلش بک) که در آنها، فرد به گونهای احساس و عمل میکند که گویی حادثه یا حوادث در حال وقوع است. (چنین واکنشهایی بر روی یک پیوستار قرار دارند و در شدیدترین
حالت به صورت از دستدادن آگاهی نسبت به محیط بروز میکنند.). توجه : در کودکان ممکن است بازسازی وقایع خاص مربوط به سانحه در بازیها دیده شود.
۴- ناراحتی روانی شدید یا طولانی یا واکنشهای فیزیولوژیک محسوس در پاسخ به نشانههای داخلی یا بیرونی که نماد یا شبیه جنبهای از حادثه یا حوادث آسیبزا هستند.
خلق منفی :
۵- ناتوانی مستمر در تجربهی هیجانات مثبت (مثل ناتوانی در تجربهی شادی، رضایت یا محبت).
علایم تجزیهای :
۶- احساس تغییر واقعیت محیط پیرامون یا خود شخص (مثل : خود را از منظر شخصی دیگر نگریستن، گیج بودن، احساس کندی گذر زمان).
۷- ناتوانی در به خاطر آوردن یکی از جنبههای مهم حادثه یا حوادث آسیبزا (عموما ناشی از فراموشی تجزیهای است و نه در اثر عوامل دیگر مثل ضربه به سر، مصرف الکل یا داروها).
علایم اجتنابی :
۸- تلاش برای اجتناب از خاطرات، افکار یا احساسهای ناراحتکنندهی مربوط یا همراه با حادثه یا حوادث آسیبزا.
۹- تلاش برای اجتناب از یادآورهای محیطی (افراد، مکانها، گفتگوها، فعالیتها، اشیاء، موقعیتها) که موجب انگیخته شدن خاطرات، افکار یا احساسهای مربوط یا همراه حادثه یا حوادث آسیبزا هستند.
علایم انگیختگی :
۱۰- اختلال خواب (مثل اشکال در به خواب رفتن، در خواب ماندن یا خواب ناآرام.)
۱۱- رفتار تحریکپذیر و حملات خشم (بدون محرک یا با کمترین تحریک) که به طور معمول با پرخاشگری کلامی یا فیزیکی نسبت به افراد یا اشیاء تظاهر میکنند.
۱۲- گوش به زنگی مفرط
۱۳- اشکالات تمرکز
۱۴- افزایش واکنش از جا پریدن
– دورهی اختلال (علائم ملاک بالا) از سه روز تا یک ماه پس از مواجهه با سانحه است.
توجه : علائم معمولا بلافاصله پس از سانحه شروع میشوند و حداقل سه روز دوام دارند، ولی برای آن که ملاکهای اختلال احراز شود علایم باید حداکثر یک ماه طول بکشند.
– اختلال موجب ناراحتی قابل توجه بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی میشود.
– اختلال را نتوان به اثرات فیزیولوژیک یک ماده (مثل دارو، الکل) یا شرایط طبی دیگر (مثل آسیب مغزی ضربهای خفیف) نسبت داد و اختلال روانپریشی گذرا هم توضیح بهتری برای آن نیست.
اختلالات سازگاری :
– ایجاد علائم هیجانی یا رفتاری در پاسخ به عامل (یا عوامل) مشخص استرس که ظرف مدت سه ماه
از بروز این عامل یا عوامل رخ داده باشند.
– این علائم یا رفتارها از نظر بالینی قابل ملاحظه بوده و یک یا هر دو حالت زیر مشخص میشوند:
۱- ناراحتی قابل ملاحظه خارج از اندزهی شدت و درجه عامل استرس با در نظر گرفتن زمینه محیطی و عوامل فرهنگی که میتوانند بر شدت و تظاهر علایم اثر گذارند.
۲- تخریب قابلملاحظه در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی.
– اختلال مرتبط با استرس با ملاکهای سایر بیماریهای روانی مطابقت نمیکند و صرفا ناشی از تشدید یک اختلال قبلی روانی نیست.
– علائم اختلال، معرف داغدیدگی طبیعی نیست.
– پس از ختم عامل استرس یا پیامدهای آن، علائم بیش از شش ماه پایدار نمیمانند.
مشخص کنید :
با خلق افسرده : خلق پایین، گریه و زاری یا احساس نومیدی بارز هستند.
با اضطراب : ناآرامی، نگرانی، لرزش یا اضطراب جدایی بارز هستند.
شکل مختلط اضطراب و خلق افسرده : ترکیبی از افسردگی و اضطراب بارز است.
با اختلال سلوک : اختلال رفتاری بارز است.
شکل مختلط آشفتگی هیجانات و سلوک : هر دو علائم هیجانی و آشفتگی رفتاری برجسته هستند.
نامعین : در مورد واکنشهای غیرانطباقی که در هیچیک از زیرگروههای اختصاصی، قابل طبقهبندی نیست.
سایر اختلالات معین مرتبط با سانحه و استرس :
این طبقه بر تظاهراتی دلالت میکند که در آن علائم مشخص یک اختلال مرتبط با سانحه و استرس سبب ناراحتی عمده شده یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی در آن برجسته است ولی مطابق ملاکهای لازم برای هر یک از اختلالات طبقهی تشخیصی مربوط به استرس و سانحه نیست. سایر اختلالات مرتبط با سانحه و استرس مشخص در موقعیتهایی به کار میرود که بالینگر قصد دارد بیان کند که به چه دلیل تظاهرات مطابق ملاکهای هر یک از اختلالات اختصاصی مرتبط با سانحه و استرس نیست. برای انجام این کار تشخیص به صورت سایر اختلالات معین مرتبط با سانحه و استرس ثبت شده و به دنبال آن عامل خاص (مثل اختلال داغدیدگی پیچیدهی پایدار) ذکر میگردد.
مثالهایی از تظاهراتی که میتواند کاربرد خاص سایر اختلالات معین را شامل شوند، از این قرار هستند :
۱- اختلالات شبه سازگاری با شروع تاخیری علایم که بیش از گذشت سه ماه از عامل استرس شروع شود.
۲- اختلالات شبه سازگاری با دورهی طولانیتر از شش ماه، بدون تداوم عامل استرس.
۳- حملهی اعصاب
۴- سایر سندرمهای فرهنگی
۵- اختلال پایدار داغدیدگی عارضهدار : این اختلال با سوگ و واکنشهای سوگواری شدید و پایدار مشخص میشود.
اختلالات نامعین مرتبط با سانحه و استرس :
این طبقه بر تظاهراتی دلالت میکند که علائم مشخصهی یک اختلال مرتبط با سانحه و استرس است که سبب ناراحتی عمده یا تخریب بارز در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی شده است.
ولی مطابق ملاکهای لازم برای هر یک از اختلالات طبقهی تشخیصی مربوط به سانحه و استرس نیست. طبقه اختلالات نامعین مرتبط با سانحه و استرس در موقعیتهایی به کار میرود که بالینگر قصد ندارد علت ناکامل بودن ملاکهای یک اختلال مشخص مرتبط با سانحه و استرس را بیان کند و تظاهراتی را شامل میشود که در آن اطلاعات کافی برای تعیین یک تشخیص اختصاصیتر نیست (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، انجمن روانپزشکی امریکا).
شیوع :
شیوع مادام العمر اختلال استرس پس از سانحه در جمعیت عمومی حدود ۸/۶ درصد است و شیوع تخمینی آن فعلا برای یک سال قبل ۵/۳ درصد است. میزان شیوع مادامالعمر در زنان ۷/۹ درصد و در مردان ۶/۳ درصد است. اختلال استرس پس از سانحه در هر سنی ممکن است پیدا شود، اما به دلیل ماهیت موقعیتهای تسریعکنندهی آن شایعترین سن شروعش اوایل بزرگسالی است. البته بچهها نیز ممکن است به این اختلال مبتلا شوند. اختلال مزبور بیش از همه در کسانی اتفاق میافتد که مجرد، طلاق گرفته، بیوه، منزوی از اجتماع، یا دارای سطح اجتماعی- اقتصادی پایین هستند. اما هر کسی میتواند به این اختلال مبتلا شود. و هیچکس از این لحاظ مصونیت ندارد. با این وصف، مهمترین عوامل خطرساز در پیدایش این اختلال عبارتند از شدت، مدت و نزدیکی فرد با حادثهی آسیبزای واقعی. به نظر میرسد یک الگوی خانوادگی برای این اختلال وجود دارد، به گونهای که بستگان زیستی در درجهی اول افرادی که سابقهی
افسردگی دارند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا متعاقب یک حادثهی آسیبزا قرار دارند.
در مورد اختلالات سازگاری مطالعات اندکی در نمونههای برگرفته از جامعه انجام شده است.
سببشناسی :
عواملی که خطر بروز اختلال استرس پس از سانحه را افزایش میدهند که به نظر میرسد نقش سببشناختی در بروز این اختلال داشته باشند، عبارتاند از : وجود آسیب در دوران کودکی، صفات مربوط به اختلالات شخصیتی مرزی، پارانوئید، وابسته یا ضداجتماعی، ناکافی بودن نظام حمایتی از جانب خانواده یا همتایان، جنسیت مونث، آسیبپذیری ژنتیکی به بیماریهای روانی، تغییرات پراسترس اخیر در زندگی، ادراک یک موقعیت کنترلکنندهی بیرونی به عوض یک عامل درونی، سابقهی اخیر افراط در مصرف الکل.
طبق تعریف اختلال سازگاری بر اثر یک عامل استرسزا ایجاد میشود. شدت عامل یا عوامل استرسزا همیشه پیشبینی کنندهی شدت اختلال نیست، شدت عامل استرسزا تابع پیچیدهای از درجه، مقدار، طول مدت، برگشتپذیری، محیط و زمینهی فردی آن است(خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک، ۲۰۲۲).
درمان :
دارودرمانی، مداخلات رواندرمانی، گروهدرمانی، خانواده درمانی و rTMS در اختلال استرس پس از سانحه از جمله درمانهای موثر در این طبقهی تشخیصی از اختلالات میباشند.
منابع :
Xu, G., Li, G., Yang, Q., Li, C., & Liu, C. (2023). Explore the durability of repetitive transcranial magnetic stimulation in treating post‐traumatic stress disorder: An updated systematic review and meta‐analysis. Stress and Health.
– راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی(ویرایش پنجم)، انجمن روانپزشکی امریکا، رضاعی و همکاران (1393).
– خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک، رابرت بولاند و همکاران، ترجمه : فرزین رضاعی و همکاران (۲۰۲۲).