Pornamdari logo

اختلالات تغذیه و خوردن

فهرست مطالب

اختلالات تغذیه و خوردن با اختلالات پایدار در خوردن یا رفتارهای مربوط به خوردن مشخص می‌شوند که منجر به تغییر در مصرف یا جذب غذا و آسیب قابل توجه سلامت جسمی و عملکرد روانی/ اجتماعی می‌گردد. اختلالاتی که در این طبقه قرار می‌گیرند عبارت‌اند از :

۱- اختلال هرزه خواری (پیکا)

۲- اختلال نشخوار

۳- اختلال صرف غذای اجتنابی/ محدود کننده

۴- بی‌اشتهایی‌ عصبی

۵- پراشتهایی عصبی

۶- اختلال پرخوری

۷- سایر اختلالات معین تغذیه یا خوردن

۸- اختلال نامعین تغذیه و غذاخوردن.

اختلال هرزه خواری (پیکا) :

اصطلاح هرزه خواری برای اشاره به افرادی به کار می‌رود که نوع خاصی از اختلالات تغذیه و خوردن را دارند که مشخصه اصلی آن، خوردن مواد غیرغذایی است.

ملاک‌های تشخیصی :

– خوردن مداوم مواد غیرخوراکی و بدون ارزش غذایی در یک دوره‌ی حداقل یک ماهه.

– خوردن مواد غیرخوراکی و بدون ارزش غذایی با سطح رشد فرد نامتناسب است.

– رفتار خوردن، بخشی از رسوم طبیعی پذیرفته شده‌ی فرهنگی یا اجتماعی نیست.

– اگر رفتار خوردن در زمینه‌ی یک اختلال روانی دیگر (مثل کم‌توانی ذهنی، اختلال طیف اتیسم، اسکیزوفرنیا یا بیماری طبی(شامل حاملگی) بروز کند، شدت آن به حدی است که توجه بالینی مستقلی را ایجاب می‌کند.

مشخص کنید اگر:

در فروکش : ملاک‌های کامل هرزه خواری در گذشته وجود داشته‌اند، اما در حال حاضر برای یک دوره مستمر این ملاک‌ها ادامه ندارند.

اختلال نشخوار :

– بالا آوردن مکرر غذا در یک دوره حداقل یک ماهه. غذای برگردانده شده ممکن است مجدداً جویده شود، دوباره بلع شود یا بیرون ریخته شود.

– این بالا آوردن مکرر قابل انتساب به یک بیماری گوارشی یا طبی دیگر(مثل ریفلاکس معده ، تنگی پیلور نباشد.

– اختلال خوردن منحصراً طی دوره‌ی‌ بی‌اشتهایی عصبی، پراشتهایی عصبی، اختلال پرخوری یا اختلال صرف غذای اجتنابی/ محدود‌کننده روی ندهد.

– در صورتی که علایم در زمینه‌ی بیماری‌روانی دیگر(مثل کم‌توانی ذهنی) یا اختلال رشد عصبی دیگر روی دهد، شدت کافی برای جلب توجه اضافی بالینی را داشته باشد.

مشخص کنید اگر :

در فروکش : پس از تشخیص قبلی اختلال نشخوار، ملاک‌ها برای دوره‌ی مداومی ادامه نداشته‌اند.

اختلال مصرف غذای اجتنابی/ محدود کننده :

یک اختلال خوردن یا تغذیه (مثل فقدان آشکار علاقه به خوردن یا غذا، خودداری بر پایه‌ی خصوصیات حسی غذا، نگرانی درباره‌ی عواقب آزارنده‌ی خوردن) که با کوتاهی مستمر در پرداختن به نیازهای تغذیه‌ای و یا کسب انرژی تظاهر کرده، با یک یا چند ویژگی زیر مشخص می‌شود :

۱-  کاهش وزن قابل توجه یا (عدم کسب وزن مورد انتظار یا توقف رشد در کودکان).

۲- سوءتغذیه‌ی قابل توجه.

۳- وابستگی به تغذیه‌ی روده‌ای یا مکمل‌های غذایی خوراکی.

۴- تداخل چشمگیر با عملکرد روانی اجتماعی.

– عدم دسترسی به غذا یا با آداب مورد تایید فرهنگ توضیح بهتری برای این اختلال نیست.

– اختلال خوردن منحصراً طی دوره‌ی بی‌اشتهایی عصبی یا پراشتهایی عصبی رخ ندهد و شواهدی مبنی بر اختلال در انگاره‌ی فرد از وزن یا شکل بدن خود وجود نداشته باشد.

– اختلال خوردن منتسب به بیماری طبی هم‌زمان نباشد و یک اختلال روانی دیگر توضیح بهتری برای آن نباشد. هنگامی که اختلال خوردن در زمینه‌ی بیماری یا اختلال دیگری رخ می‌دهد که به طور معمول با این بیماری یا اختلال همراه است و توجه بالینی اضافی را ایجاب می‌کند.

مشخص کنید اگر :

در فروکش : قبلاً ملاک‌های اختلال مصرف غذای اجتنابی/ محدودکننده کامل بوده است اما این ملاک‌ها برای مدت مشخصی از زمان دیگر وجود نداشته باشند.

بی‌اشتهایی عصبی :

محدودیت دریافت انرژی نسبت به نیاز فرد که منجر به کاهش وزن قابل توجه مطابق با سن، جنس و مسیر رشد و سلامت جسمی می‌گردد. کمبود قابل توجه وزن طبق تعریف عبارت است از وزنی که کمتر از حداقل طبیعی بوده یا در مورد کودکان و نوجوانان کمتر از حداقل مورد انتظار باشد.

– ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن یا اقدامات مستمری که مانع وزن‌گیری می‌شود حتی اگر وزن بدن کمتر از حداقل باشد.

– اختلال در ادراک فرد از وزن یا شکل بدن خود، تاثیر بی‌جهت وزن یا شکل بدن بر ارزیابی خود، انکار وخامت کم بودن فعلی وزن بدن.

نوع محدودکننده : طی سه ماه اخیر، فرد دچار دوره‌های پرخوری یا اعمال پاکسازی(یعنی استفراغ، یا مصرف نابه‌جای مسهل، مدر یا تنقیه) نشده است. این زیر گروه مشخص کننده‌ی تظاهراتی است که در آن‌ها از دست دادن وزن عمدتا با رژیم، روزه‌داری و یا ورزش شدید صورت می‌گیرد.

نوع پرخوری/ پاکسازی : طی سه ماه اخیر، فرد اقدام به دوره‌های راجعه‌ی پرخوری یا اعمال پاکسازی کرده است (یعنی استفراغ عمدی یا مصرف نابه‌جای مسهل، مدر یا تنقیه).

مشخص کنید اگر :

در فروکش نسبی : قبلاً ملاک‌های کامل بی‌اشتهایی عصبی وجود داشته اما در حال حاضر ملاک‌های (کمبود وزن بدن) تداوم نداشته ولی ملاک‌های (ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن یا اقدامات ممانعت‌کننده از افزایش وزن) یا (اختلال در ادراک وزن و شکل) کماکان باقی‌اند.

 در فروکش کامل: ملاک‌های کامل بی‌اشتهایی عصبی، در گذشته وجود داشته اما در حال حاضر، هیچ‌یک از ملاک‌ها تداوم ندارند.

شدت کنونی را مشخص کنید :

حداقل میزان شدت در بزرگسالان بر اساس شاخص توده‌ی بدنی و در کودکان و نوجوانان بر اساس صدک شاخص توده‌ی بدنی است میزان زیر برگرفته از طبقات سازمان بهداشت جهانی برای لاغری در بزرگسالان هستند. در کودکان و نوجوانان صدک‌های متناظر شاخص توده‌ی بدنی باید مورد استفاده قرار گیرد. میزان شدت می‌تواند بازتاب علائم بالینی، درجه ناتوانی عملکردی و نیاز به مراقبت باشد.

خفیف : BMI  هفده کیلوگرم بر مترمربع یا بیشتر.

متوسط : BMI ۱۶ تا ۹۹/۱۶ کیلوگرم بر مترمربع.

شدید : BMI  ۱۵ تا ۹۹/۱۵ کیلوگرم بر مترمربع.

بسیار شدید : BMI زیر پانزده کیلوگرم بر مترمربع.

پراشتهایی عصبی :

– دوره‌های مکرر پرخوری، دوره‌ی پرخوری با هر دو حالت زیر مشخص می‌شود :

۱- خوردن در یک دوره زمانی مشخص (مثلاً هر دو ساعت) به میزانی که مشخصاً بیشتر از مقداری است که اکثر مردم می‌توانند طی همین مدت و تحت شرایط مشابه بخورند.

۲-  احساس ناتوانی در کنترل خوردن در طی این دوره ( مثلاً احساس ناتوانی در توقف غذاخوردن یا کنترل نوع یا حجم غذای مصرفی).

– رفتارهای جبرانی نامتناسب و مکرر به منظور جلوگیری از افزایش وزن، نظیر استفراغ عمدی مصرف نابه‌جای مسهل‌ها، مدرها، تنقیه یا سایر داروها، روزه‌داری یا ورزش‌های مفرط.

– پرخوری و رفتارهای جبرانی نامتناسب، هر دو به طور متوسط حداقل یک‌بار در هفته و به مدت سه ماه رخ می‌دهند.

– ارزیابی خود به شکل نامتناسبی تحت تاثیر شکل و وزن بدن قرار دارد.

– این اختلال صرفا در طی دوره‌های بی‌اشتهایی عصبی رخ نمی‌دهد.

مشخص کنید اگر :

در فروکش نسبی : پس از تکمیل ملاک‌های پراشتهایی عصبی در گذشته، بعضی و نه همه‌ی ملاک‌ها برای یک دوره‌ی مشخص زمانی وجود دارند.

در فروکش کامل : پس از تکمیل ملاک‌های پراشتهایی عصبی در گذشته، هیچ‌یک از ملاک‌ها برای یک دوره‌ی مشخص زمانی وجود ندارند.

شدت کنونی را مشخص کنید :

حداقل شدت بر اساس تکرر رفتارهای نامتناسب جبرانی است. میزان شدت می‌تواند بر اساس سایر علایم و درجه‌ی ناتوانی عملکردی افزایش داشته باشد.

خفیف : میزان متوسط یک تا سه دوره‌ی رفتارهای جبرانی نامتناسب در طول هفته.

متوسط : میزان متوسط چهار تا هفت دوره‌ی رفتارهای جبرانی نامتناسب در طول هفته.

شدید : میزان متوسط هشت تا سیزده دوره‌ی رفتارهای جبرانی نامتناسب در طول هفته.

بسیار شدید : میزان متوسط چهارده یا بیشتر دوره‌ی رفتارهای جبرانی نامتناسب در طول هفته.

اختلال پرخوری :

– دوره‌های مکرر پرخوری. دوره‌ی پرخوری با هر دو حالت زیر مشخص می‌شود :

۱- خوردن مقداری غذا در مدت خاصی (مثلا هر دو ساعت) که قطعا پیش از آن چیزی است که اکثر مردم در مدت مشابه و تحت شرایط مشابه می‌خورند.

۲- احساس فقدان کنترل بر خوردن ضمن دوره‌ی پرخوری (مثلا احساس این‌که شخص نمی‌تواند خوردن را متوقف کند و یا بر میزان و نوع آن‌چه می‌خورد کنترل داشته باشد.)

– دوره‌های پرخوری با سه تا (یا بیشتر) از خصوصیات زیر همراه است :

۱- خوردن سریع‌تر از حالت طبیعی

۲- خوردن تا زمانی‌که سیری توام با احساس ناراحتی ظاهر شود.

۳- خوردن مقادیر زیادی غذا هنگامی که فرد از لحاظ جسمی گرسنه نیست.

۴- خوردن در تنهایی به دلیل احساس شرم از مقدار غذایی که خورده می‌شود.

۵- احساس تنفر از خود، افسردگی یا احساس گناه شدید پس از پرخوری.

– ناراحتی بارز در مورد پرخوری وجود دارد.

– پرخوری به طور متوسط حداقل یک بار در هفته برای سه ماه روی می‌دهد.

– پرخوری با استفاده‌ی مکرر از اعمال نامتناسب جبرانی (مانند آن‌چه در پراشتهایی عصبی دیده می‌شود،) همراه نیست و صرفا در طی دوره‌ی پراشتهایی یا بی‌اشتهایی عصبی روی نمی‌دهد.

مشخص کنید اگر :

در فروکش نسبی : پس از تکمیل ملاک‌های اختلال پرخوری در گذشته، پرخوری به طور متوسط کمتر از یک دوره در هفته برای دوره‌ی مداومی از زمان روی می‌دهد.

در فروکش کامل : پس از تکمیل ملاک‌های اختلال پرخوری در گذشته، هیچ‌یک از ملاک‌های آن برای دوره‌ی مداومی از زمان وجود ندارد.

شدت فعلی را مشخص کنید :

حداقل میزان شدت بر پایه‌ی تعداد دوره‌های پرخوری است. میزان شدت می‌تواند بر مبنای سایر علایم و درجه‌ی ناتوانی عملکردی، افزایش یابد.

خفیف : یک تا سه حمله‌ی پرخوری در هفته.

متوسط : چهار تا هفت هفته حمله‌ی پرخوری در هفته.

شدید : هشت تا سیزده حمله‌ی پرخوری در هفته.

بسیار شدید : چهارده حمله‌ی پرخوری یا بیشتر در هفته.

سایر اختلالات معین تغذیه یا خوردن :

این طبقه شامل تظاهراتی است که علایم مشخصه‌ی اختلال تغذیه و خوردن غلبه دارد و سبب ناراحتی عمده‌ی بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه‌های مهم کارکردی شده، اما منطبق با ملاک‌های کامل هیچ یک از اختلالات طبقه‌ی تشخیصی اختلالات تغذیه و خوردن نیست. طبقه سایر اختلالات معین تغذیه و خوردن در موقعیت‌هایی به کار برده می‌شود که در آن‌ها بالینگر قصد دارد دلیل این را که تظاهرات، مطابق ملاک‌های هیچ‌یک از اختلالات تغذیه و خوردن نیست، گزارش کند. این امر با ثبت سایر اختلالات معین تغذیه و خوردن نیست، گزارش کند. این امر با ثبت سایر اختلالات معین تغذیه یا غذا خوردن و به دنبال آن ذکر دلیل خاص (مثل پراشتهایی عصبی با تواتر پایین انجام می‌شود.

مثال‌هایی از تظاهراتی که می‌توانند به عنوان سایر اختلالات مشخص معرفی شوند، از این قرارند:

۱- بی‌اشتهایی عصبی آتیپیک : همه ملاک‌های بی‌اشتهایی عصبی وجود دارند به جز آن‌که با وجود کاهش وزن

قابل توجه، وزن فرد در حد طبیعی یا بالاتر از حد طبیعی است.

۲- پراشتهایی عصبی (با تواتر کم و یا دوره‌ی محدود) : کلیه‌ی ملاک‌های پراشتهایی عصبی وجود دارد به جز آن که پرخوری و اعمال جبرانی نامناسب به طور متوسط کمتر از یک بار در هفته و یا کمتر از سه ماه تداوم دارند.

۳- اختلال پرخوری (با تواتر کم و یا دوره‌ی محدود) : کلیه‌ی ملاک‌های اختلال پرخوری وجود دارند مگر آن که پرخوری به طور متوسط کمتر از یک بار در هفته و یا کمتر از سه ماه تداوم دارد.

۴- اختلال پاکسازی : اقدامات پاکسازی راجعه برای تاثیر بر وزن یا شکل ( مثل استفراغ عمدی، مصرف نابه جای مسهل، مدر یا سایر داروهای تجویزشده) در غیاب پرخوری.

۵- سندرم خوردن شبانه : دوره‌های راجعه‌ی خوردن در شب، که با خوردن پس از بیدارشدن از خواب یا صرف غذای زیاد پس از غذای شب مشخص می‌شود. از این خوردن، آگاهی و خاطره وجود دارد. تاثیرات محیطی مثل تغییر در چرخه‌ی خواب- بیداری یا هنجارهای اجتماعی محلی توضیح بهتری برای خوردن شبانه نیست. خوردن شبانه سبب ناراحتی قابل توجه و یا تخریب کارکرد می‌شود. الگوی مختل خوردن نباید با اختلال پرخوری یا سایر اختلالات روانی از جمله مصرف مواد بهتر توضیح داده شود و نباید به اختلال طبی یا اثرات دارو مربوط باشد.

اختلال نامعین تغذیه و غذاخوردن :

این طبقه بر تظاهراتی دلالت می‌کند که در آن‌ها علایم مشخصه‌ی یک اختلال تغذیه و خوردن غلبه دارد که ناراحتی عمده‌ی بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه‌های مهم کارکردی ایجاد می‌کند، اما فاقد ملاک‌های کامل هر یک از اختلالات طبقه‌ی اختلالات تغذیه و خوردن است. طبقه‌ی اختلال نامعین تغذیه و غذاخوردن در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که بالینگر قصد مشخص کردن دلیل عدم تطابق ملاک‌ها برای تغذیه و غذاخوردن مشخص را ندارد و شامل تظاهراتی است که اطلاعات کافی برای یک تشخیص اختصاصی‌تر وجود ندارد.

همبودی اختلالات تغذیه و خوردن با سایر اختلالات :

بی‌اشتهایی عصبی در پنجاه درصد موارد با افسردگی همراه است. جمعیت‌هراسی در بیست و دو درصد موارد آن و اختلال وسواسی/ جبری در سی و پنج درصد موارد این اختلال وجود دارد.

میزان خودکشی در افراد مبتلا به نوع پرخوری/ پاکسازی بی‌اشتهایی عصبی بیشتر از افراد مبتلا به نوع محدود کننده است. احتمال همراهی با سوء مصرف مواد، اختلالات کنترل تکانه و اختلالات شخصیت در افراد مبتلا به نوع پرخوری/ پاکسازی بیشتر است. افراد مبتلا به نوع محدودکننده بی‌اشتهایی عصبی اغلب دچار صفات وسواسی- جبری هستند و دائما نگران غذا و موضوعات مرتبط با آن هستند. برخی از افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی ممکن است بدون انجام پرخوری اقدام به پاکسازی کنند.

میزان بروز پراشتهایی عصبی در افراد مبتلا به اختلالات خلقی و اختلالات کنترل تکانه بالاتر است. پراشتهایی عصبی همچنین با اختلالات مصرف مواد به ویژه الکل همزمان روی می‌دهد. میزان بروز اختلالات اضطرابی، اختلال دوقطبی نوع یک، اختلالات تجزیه‌ای و سوابق سوءاستفاده جنسی در بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی بالاتر است. آن دسته از مبتلایان به پر‌اشتهایی عصبی که همزمان دچار اختلال عاطفی فصلی و الگوهای غیرمعمول افسردگی هستند (توام با پرخوری و پرخوابی در ماه‌هایی که شدت نور کم است)، دچار تشدید فصلی پراشتهایی عصبی و خصوصیات افسردگی می‌شوند.

اختلال پرخوری می‌تواند با اختلالات خلقی، اضطرابی و مصرف مواد همراه باشد. تقریبا نیمی از افراد مبتلا به اختلال پرخوری چاق هستند. این اختلال می‌تواند با بی‌خوابی، سن پایین‌تر شروع قاعدگی، کمردردها، گردن دردها، شانه دردها و درد مزمن عضلانی و اختلالات متابولیک همراه باشد.

شیوع :

شیوع طول عمر بی‌اشتهایی عصبی بین ۳/۴ – ۴/۲ درصد است. این اختلال تقریبا به میزان ده برابر در زنان شایع‌تر است.

شیوع طول عمر اختلال پراشتهایی عصبی در زنان تقریبا ۲ درصد است. این اختلال در زنان نیز شایع‌تر است.

در بین سه اختلال خوردن، اختلال پرخوری شایع‌ترین اختلال خوردن است و کمترین اختلاف جنسیتی در ابتلا به آن مشاهده می‌شود. شیوع طول عمر اختلال پرخوری در زنان حدود ۶/۳ درصد و در مردان ۱/۲ درصد است. این اختلال نیز در زنان شایع‌تر از مردان است.

سندرم خوردن شبانه تقریبا در دو درصد جمعیت عمومی بروز می‌کند، اما در میان بیماران دچار بی‌خوابی، چاقی، اختلال خوردن و سایر اختلالات روان‌پزشکی شیوع بیشتری دارد. این اختلال معمولا در اوایل بزرگسالی شروع می‌شود.

سیر و پیش‌آگهی :

سیر دقیق بی‌اشتهایی عصبی به شکل قابل ملاحظه‌ای متغیر است، هر چند که الگوهای خاصی از آن در متون علمی ذکر شده‌اند. مطالعات پیگیری بیماران مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی در زمان ارزیابی نشان می‌دهند که تقریبا سی تا پنجاه درصد آن‌ها کاملا بهبود می‌یابند و ده تا بیست درصد آن‌ها دچار اختلال مزمن می‌شوند. نکته‌ی قابل توجه این است که میزان مرگ و میر بی‌اشتهایی عصبی‌ به اندازه‌ی‌هر اختلال روانپزشکی دیگری می‌تواند باشد. در مقایسه با جمعیت عمومی، احتمال مرگ افراد مبتلا به این اختلال شش برابر بیشتر است.

مشخصه‌ی پراشتهایی عصبی این است که در مقایسه با بی‌اشتهایی عصبی میزان بهبود نسبی یا کامل آن بالاست. افرادی که تحت درمان قرار می‌گیرند، نسبت به بیماران درمان نشده وضعیت بهتری دارند.

در مورد سیر اختلال پرخوری مطالعات آینده‌نگر نشان داده است که زنان دچار این اختلال طی پنج سال پیگیری کمتر از یک پنجم زنان مورد مطالعه همچنان علایم اختلال خوردن چشمگیر بالینی را نشان می‌دادند.

سن شروع اختلال خوردن شبانه از اواخر نوجوانی تا اواخر دهه‌ی سوم زندگی متغیر است و سیر دیرپایی با دوره‌هایی از فروکش بر اثر درمان دارد. بیمارانی که کیفیت خواب ضعیفی دارند بیشتر ممکن است دچار دیابت، چاقی، پرفشاری خلق و بیماری قلب و عروق شوند.

سبب‌شناسی :

عوامل زیستی، اجتماعی و روانشناختی در ایجاد اختلالات خوردن و تغذیه‌ای نقش مهمی دارند. با این حال، سازوکار دقیق ایجاد این اختلالات همچنان مبهم است. نظریات فعلی چنین فرض می‌کنند که افراد مبتلا به اختلالات خوردن، مجموعه‌ای از ویژگی‌های مستعدکننده‌ی خاص را دارند (مثل استعدادپذیری زیستی، ژنتیکی و شخصیتی) که وقتی با یک واقعه‌ی آغازگر مثل استرس بلوغ، تصمیم برای گرفتن رژیم غذایی تحریک می‌شوند، منجر به بروز بیماری می‌شوند. وقتی که این اختلال ایجاد شد، عوامل متعددی مثل پاداش‌های اجتماعی کاهش وزن، اثرات وضعیت نیز در جهت تداوم آن عمل می‌کنند.

درمان بی‌اشتهایی عصبی :

با توجه به نقش عوامل پیچیده‌ی روان‌شناختی و طبی در بی‌اشتهایی‌عصبی یک طرح درمانی جامع توصیه می‌شود. این درمان شامل بستری کردن در بیمارستان در صورت لزوم و درمان خانوادگی و فردی است. رویکردهای رفتاری، شناختی، بین‌فردی و در برخی موارد تجویز دارو باید مدنظر باشد.

درمان پراشتهایی عصبی :

اکثر بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی بدون عارضه نیازی به بستری شدن ندارند. به طور کلی بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی به اندازه مبتلایان به بی‌اشتهایی عصبی پنهان‌کارتر و تودارتر نیستند. به همین دلیل درمان سرپایی اغلب چندان دشوار نیست. در برخی موارد که پرخوری خارج از کنترل است، درمان سرپایی موثر نیست یا در مواردی که بیمار علایم روانی دیگر مانند میل به خودکشی و سوء مصرف مواد دارد، ممکن است بستری کردن بیمار ضروری باشد. به‌علاوه، در موارد پاکسازی شدید که به اختلالات شدید الکترولیتی و متابولیک می‌انجامد، بستری کردن لازم است.

درمان شناختی/ رفتاری مهمترین و اولین روش انتخابی برای درمان پراشتهایی عصبی محسوب می‌شود. این درمان شامل هیجده الی بیست جلسه روان‌درمانی است که ۱) چرخه رفتاری پرخوری و روزه‌داری را که توسط شخص نگه داشته شده است، مختل می‌کنند. ۲) شناخت‌های معیوب شخص را تغییر می‌دهند و همچنین سبب تغییر باورهای مربوط به غذا، وزن، تصویر بدن و درک کلی از خود می‌شوند.

درمان‌های مبتنی بر خانواده و دارودرمانی نیز از دیگر موارد درمانی می‌باشند. شواهد نشان می‌دهد که ترکیب درمان شناختی/ رفتاری و دارودرمانی، موثرترین درمان ترکیبی است.

درمان اختلال پرخوری :

دارودرمانی، درمان شناختی/ رفتاری از درمان‌های موثر در این اختلال می‌باشد.

درمان سایر اختلالات خوردن یا تغذیه‌ی معین :

دارودرمانی و درمان شناختی رفتاری در درمان سندرم خوردن شبانه موثر هستند.

منابع:

 – راهنمای تشخیصی و آماری اختلال­های روانی(ویرایش پنجم)، رضاعی و همکاران (1393). 

– خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک، رابرت بولان و همکاران، ترجمه فرزین رضاعی و همکاران (2022)

دکتر مهدی پورنامداری
دکتر مهدی پورنامداری

دکتر مهدی پورنامداری، دانش آموخته رشته روانپزشکی (اعصاب و روان) از دانشگاه علوم پزشکی ایران و همچنین دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق و MBA می باشد. همچنین ایشان دارای مدرک A منابع انسانی از دانشکده ادینبورگ دانشگاه Heriot-Watt و اصول و فنون مذاکره چند جانبه بین المللی تبلیغات میباشد.
ایشان سابقه عضویت در هیئت مدیره انجمن روانپزشکان ایران، مدیر مسئول فصلنامه اکسیر سلامت، مدرس دانشگاه رییس کمیته علمی صنف درمانگران استان تهران، و همچنین تدوین کننده پروتکل درمان اعتیاد از طرف سازمان ملل برای سازمان زندانها و مدیر توسعه کسب و کار، محصول و بازاریابی شرکتهای بین المللی و داخلی بوده اند.
همچنین در این زمینه های اجتماعی فعالیت میکنند: موسس جمعیت حامیان زمین، پویش سیمرغ، انجمن دادشهر، کانون مهستان و مشاور خیریه رئیس سازمان نظام پزشکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Button