Pornamdari logo

سوگ مزمن (PGD): اختلال فراموش‌شده‌ی قرن، پیامدها، درمان‌ها و چالش‌های آن در ایران

فهرست مطالب

مقدمه: چرا سوگ مزمن مهم است؟ 

۱. تعریف PGD و تفاوت آن با سوگ طبیعی یا افسردگی

  • تعریف PGD: سوگ مزمن یاProlonged Grief Disorder (PGD)، اختلالی روانی شناخته‌شده است که پس از فوت نزدیکان ایجاد می‌شود و به شکل پریشانی شدید، وابستگی ذهنی مداوم به متوفی، اختلال عملکرد و اختلال هویت بروز می‌کند. این وضعیت برخلاف سوگ طبیعی، طولانی‌مدت، مداوم و مختل‌کننده زندگی روزانه است.
  • تفاوت با سوگ طبیعی: سوگ عادی به‌طور طبیعی با زمان بهبود می‌یابد و در نهایت فرد به‌تدریج عملکرد روزمره را بازمی‌ابد. در مقابل، PGD، پس از حداقل ۱۲ ماه (برای بزرگسالان) همچنان با شدت بالا ادامه داشته و اختلال عملکرد قابل توجه ایجاد می‌کند.
  • تفاوت با افسردگی عمده: اگرچه گریه و غم در افسردگی نیز هست، اما در PGD تأکید اصلی بر فقدان عاطفی و ذهنی، اشتیاق دائمی به فرد فوت‌شده و مشکل پذیرش فقدان است، در حالی که افسردگی با خلق افسرده عمومی، بی‌ارزشی و بی‌حوصلگی مشخص می‌شود.

 

۲. ثبت رسمی PGD در DSM‑5‑TR (مارس ۲۰۲۲)

  • درمارس ۲۰۲۲، انجمن روان‌پزشکی آمریکا (APA) در نسخه جدید راهنمای تشخیصی خود (DSM‑5‑TR)، اختلال سوگ مزمن را به‌عنوان یک تشخیص رسمی معرفی کرد.
  • مطابق DSM‑5‑TR، معیار تشخیص برای بزرگسالان شامل یک سال (۱۲ ماه) از زمان مرگ فرد مورد نظر است؛ در حالی که ICD‑11 آن را با حداقل ۶ ماه تشخیص می‌دهد؛ توافق بین این دو سیستم هنوز در حال بررسی و بهبود است.

۳. اهمیت PGD پس از پاندمی و مرگ‌های ناگهانی

  • تحت‌تأثیر پاندمی: شیوع وسیع مرگ و سوگ ناگهانی و اجتماعی‌شدن محدود کسب تسلی، پیامدهایی نظیر انزوا، محدودیت مراسم عزاداری و کاهش حمایت اجتماعی، میزان PGD را به‌طور چشمگیری افزایش داده است.
  • بررسی‌ها نشان داده‌اند که فقدان‌های ناشی از دلایل غیرطبیعی مانند تصادف، خشونت یا خودکشی، خطر بروز PGD را به‌مراتب بیشتر می‌کنند؛ علاوه بر آن، سوگ در دوران کرونا با فقدان فرآیندهای سوگواری اجتماعی همراه بوده که دوره بهبودی را طولانی‌تر کرده است.
  • در بررسی میدانی: افراد سوگ‌دیده در اولین سال پس از کرونا، در صورت تجربه انزوای اجتماعی، فقدان حمایت اجتماعی، یا مرگ غیرمنتظره، سطح PGD بالاتری را تجربه کردند. همچنین افرادی با تحصیلات کم یا فقدان فرزندان بیشترین خطر را داشتند.

بخش ۲: شیوع اختلال سوگ مزمن (PGD) در جهان و ایران

با رسمی‌شدن اختلال سوگ مزمن (Prolonged Grief Disorder) در طبقه‌بندی‌های روان‌پزشکی، بررسی شیوع این پدیده در جوامع مختلف اهمیت فزاینده‌ای یافته است. آمارهای جهانی و منطقه‌ای نشان می‌دهند که PGD نه‌تنها یک پدیده نادر نیست، بلکه در برخی گروه‌ها به یک بحران خاموش و گسترده بدل شده است. در این بخش، به مرور داده‌های معتبر جهانی و ملی درباره شیوع PGD و عوامل مؤثر بر آن می‌پردازیم.

 

رسالت ما در مجموعه ی دکتر پورنامداری، ارائه خدمات روانشناسی و روان‌درمانی با رعایت استانداردها و اهمیت بالاترین سطح سلامتی مراجعه‌کنندگان عزیز است. تیم ما از پزشکان و متخصصین با تجربه، با بهره‌گیری از جدیدترین روش‌های علمی، و تکنولوژی روز همچون آر تی ام اس برای دستیابی به این هدف تشکیل شده است. انتخاب روانشناس خوب، بهترین متخصصین و مشاوران با توجه به نیازهای شما جزو اصول ماست

 ۱. شیوع جهانی سوگ مزمن PGD

بر اساس مرورهای سیستماتیک و متاآنالیزهای انجام‌شده در سطح جهانی، میزان شیوع سوگ مزمن در جمعیت عمومی بین ۹ تا ۱۰ درصد برآورد شده است. مطالعه‌ای توسط Lundorff و همکاران که نتایج ۱۴ پژوهش را تجزیه و تحلیل کرده، این عدد را به‌صورت دقیق‌تر ۹.۸٪ گزارش کرده است.

اما در شرایط خاص‌تری مانند مرگ‌های ناشی از خشونت، تصادف، خودکشی یا بلایای طبیعی، آمارها به‌مراتب بالاتر می‌روند. در این موقعیت‌ها، میزان بروز PGD ممکن است به ۳۰ تا حتی ۴۹ درصد نیز برسد. در این موارد، به‌دلیل ماهیت ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی فقدان، فرد داغ‌دیده زمان کافی برای پذیرش و پردازش سوگ ندارد؛ امری که سازوکارهای روانی او را به‌شدت مختل می‌کند.

۲. وضعیت شیوع سوگ مزمن PGD در ایران

الف) دانشجویان تهرانی

مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۵ بر روی ۹۰۱ دانشجوی داغ‌دیده در تهران نشان داد که ۱۰.۹٪ از آنان علائم بالینی اختلال سوگ مزمن را تجربه می‌کردند. این پژوهش که در مجله OMEGA منتشر شده، بیان می‌کند که این علائم به‌ویژه در دانشجویانی که هم‌زمان نشانه‌هایی از PTSD یا افسردگی داشتند، شدت بیشتری داشت. این یافته‌ها زنگ خطری است برای جمعیت جوانی که در معرض فقدان‌های متعدد، انزوا، و حمایت روانی ناکافی قرار دارند.

ب) جمعیت عمومی در شاهرود

در مطالعه‌ای دیگر که در سال ۲۰۲۵ روی جمعیت عمومی شهر شاهرود انجام شد (۴۶۹ شرکت‌کننده)، ۲۹.۶٪ از افراد، معیارهای کامل اختلال PGD را داشتند؛ یعنی یک فرد از هر سه نفر. این آمار در مقایسه با داده‌های جهانی، بسیار بالا و نگران‌کننده است. نکته مهم در این مطالعه، شناسایی عوامل زمینه‌ای مرتبط با افزایش خطر ابتلا به PGD بود:

  • سن: افراد بالای ۴۰ سال، به‌ویژه گروه سنی ۴۱ تا ۶۰ سال و بالای ۶۰ سال، در معرض بالاترین خطر بودند. در این گروه‌ها، نسبت شانس (Odds Ratio یا OR) برای ابتلا به PGD به‌ترتیب۱۲.۷و ۱۴.۷ بود (یعنی احتمال ابتلا در این گروه‌ها ۱۲.۷ و ۱۴.۷ برابر بیشتر از گروه زیر ۲۰ سال است).
  • سطح تحصیلات: افرادی که تنها تحصیلات ابتدایی داشتند، در مقایسه با افراد دارای تحصیلات عالی، در معرض خطر بیشتری بودند. در این گروه، OR برابر با۴.۱گزارش شد (یعنی احتمال بروز PGD در آن‌ها ۴.۱ برابر بیشتر بود).
  • جنسیت و علت مرگ: گرچه در مطالعات ایران تفاوت جنسیتی به‌وضوح گزارش نشده، اما در بسیاری از مطالعات جهانی، زنان نسبت به مردان بیشتر در معرض ابتلا به PGD قرار داشته‌اند. همچنین مرگ‌های ناگهانی، خشونت‌بار یا غیرمنتظره، به‌طور معناداری با افزایش ریسک PGD مرتبط بوده‌اند.

۳. جمع‌بندی

مرور داده‌های موجود نشان می‌دهد که سوگ مزمن یک پدیده شایع و روبه‌رشد در جهان و ایران است. اگرچه در جمعیت عمومی، نرخ شیوع PGD حدود ۱۰٪ است، اما در جمعیت‌هایی که فقدان را به‌صورت ناگهانی و خشونت‌بار تجربه می‌کنند، این نرخ تا حدود ۴۰٪ نیز می‌رسد. در ایران نیز، با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی، و تجربه‌های اجتماعی خاص (از جمله همه‌گیری کرونا، فشارهای معیشتی، جنگ و پیامدهای آن و محدودیت در مراسم‌ها و فرایندهای سوگواری)، میزان PGD در برخی مناطق بسیار بالا گزارش شده است. این آمارها لزوم توجه بیشتر به غربالگری، آگاهی‌رسانی، و مداخلات روان‌درمانی هدفمند در این حوزه را برجسته می‌کند.

بخش ۳: پیامدهای شناختی، روانی و سلامت جسمانی سوگ مزمن (PGD)

اختلال سوگ مزمن (PGD) صرفاً یک تجربه عاطفی شدید و طولانی‌مدت نیست، بلکه با مجموعه‌ای از پیامدهای شناختی، روانی و جسمانی همراه است که می‌تواند کیفیت زندگی، عملکرد روزانه و سلامت عمومی فرد را به‌طور جدی تهدید کند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که این اختلال می‌تواند عملکرد مغزی را مختل کند، سلامت روان را به خطر اندازد و حتی سیستم ایمنی و قلبی-عروقی بدن را تحت تأثیر قرار دهد. در این بخش به مرور شواهد علمی در هر یک از این حوزه‌ها می‌پردازیم.

۱. اختلال در عملکرد شناختی: توجه، حافظه و عملکردهای اجرایی

یکی از حوزه‌های کمتر دیده‌شده در اختلال سوگ مزمن، تأثیر آن بر عملکرد شناختی مغز است. مطالعات نشان داده‌اند که افراد داغ‌دیده، به‌ویژه در مراحل اولیه سوگ شدید، دچار اختلال در عملکردهای اجرایی، حافظه کاری، توجه پایدار و انعطاف‌پذیری شناختی می‌شوند. در مطالعه‌ای که در مجله International Psychogeriatrics منتشر شده، عملکرد شناختی سالمندان داغ‌دیده با گروه‌های کنترل مقایسه شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که افرادی که سوگ شدید و ادامه‌دار را تجربه کرده بودند، در آزمون‌های نوروسایکولوژیک مربوط به سرعت پردازش، تمرکز و حل مسئله نمرات به‌مراتب پایین‌تری داشتند. این اختلالات شناختی نه‌تنها با شدت علائم سوگ مرتبط بودند، بلکه احتمال داشت ماه‌ها پس از واقعه فقدان نیز پایدار بمانند و عملکرد اجتماعی و شغلی فرد را مختل کنند.

۲. اختلالات روانی همراه با سوگ مزمن  PGD: افسردگی، اضطراب، PTSD، و خطر خودکشی

PGD به‌ندرت به‌تنهایی رخ می‌دهد. پژوهش‌های متعددی نشان داده‌اند که افراد دچار سوگ مزمن، بیش از سایر افراد در معرض افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و خطر خودکشی قرار دارند.

در مقاله‌ای از Thomas Grinley منتشرشده در Behavioral Health News، به‌ویژه بر روی بازماندگان خودکشی تمرکز شده و نشان داده شده که احتمال ابتلا به PGD در این گروه به‌شدت بالاست. این افراد نه‌تنها دچار غم پیچیده و حل‌نشده می‌شوند، بلکه به‌دلیل استیگما، احساس گناه، شرم و تنهایی مزمن، در معرض افکار و رفتارهای خودکشی مجدد قرار دارند. این مقاله اشاره شده است که PGD در چنین مواردی ممکن است تبدیل به یک “اختلال دوگانه” شود که در آن سوگ شدید و افسردگی هم‌زمان پیش می‌روند و بدون مداخلات روان‌درمانی تخصصی (مانند درمان رفتاری-شناختی خاص PGD یا درمان‌های مبتنی بر پذیرش و تعهد)، احتمال بهبودی بسیار پایین خواهد بود.

۳. پیامدهای سلامت جسمانی: از خواب گرفته تا سیستم ایمنی

سوگ مزمن تنها روان را تخریب نمی‌کند بلکه بدن را نیز فرسوده می‌سازد. شواهد فزاینده‌ای نشان می‌دهند که PGD با مجموعه‌ای از عوارض فیزیولوژیک و جسمی همراه است که ممکن است سال‌ها باقی بمانند یا در صورت نادیده‌گرفتن، به بیماری‌های مزمن منتهی شوند. طبق مروری که در Behavioral Health News منتشر شده، مهم‌ترین پیامدهای جسمی PGD عبارتند از:

  • اختلالات خواب: بی‌خوابی، بیداری مکرر شبانه، کابوس و کاهش کیفیت خواب به‌طور چشمگیری در افراد دچار PGD گزارش شده‌اند.
  • افزایش خطر بیماری قلبی-عروقی: به‌دلیل فعال‌سازی مکرر محور HPA (هیپوتالاموس–هیپوفیز–آدرنال) و افزایش کورتیزول، خطر فشار خون بالا، حمله قلبی و آریتمی در داغ‌دیدگان مزمن بالا می‌رود.
  • نقص در عملکرد سیستم ایمنی: کاهش فعالیت سلول‌های ایمنی (مانند سلول‌های NK) و اختلال در پاسخ‌های التهابی طبیعی باعث می‌شود که افراد دچار PGD در برابر عفونت‌ها و بیماری‌های خودایمنی آسیب‌پذیرتر باشند.

 

این اثرات نشان می‌دهند که PGD نه‌فقط یک تجربه ذهنی، بلکه یک وضعیت جسمیِ تمام‌عیار با هزینه‌های سلامت عمومی و فردی قابل توجه است. این اختلال یادآور آن است که سوگ اگر حل‌نشده باقی بماند، می‌تواند به مرز یک بحران بالینی برسد. این پیامدها اهمیت شناسایی، تشخیص و مداخله به‌موقع در اختلال سوگ مزمن را دوچندان می‌کنند؛ به‌ویژه در جوامعی مانند ایران که فرآیندهای سنتی سوگواری تحت فشارهای محیطی دچار فرسایش شده‌اند.

بخش ۴: درمان‌های اثبات‌شده‌ی سوگ مزمن: روان‌درمانی

اختلال سوگ مزمن (PGD) به‌طور مؤثری با روش‌های روان‌درمانی تخصصی قابل درمان است. شواهد قوی نشان می‌دهند که استفاده از روان‌درمانی‌هایی نظیر Prolonged Grief Therapy (PGT) و CBT ویژه PGD اثربخشی بالا دارد، و روش‌های حمایتی مانند گروه‌درمانی، EMDR یا مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی نیز مکمل‌های مفید و در حال بررسی هستند.

 

۱.  (درمان سوگ مزمن) Prolonged Grief Therapy (PGT): درمان استاندارد با بهترین شواهد اثربخشی

  • PGT که توسط متخصصانی مانند کاترین شر و همکاران طراحی شده،در هفت گام (Healing Milestones)، شامل: پذیرش نهایی فقدان، بازسازی زندگی، بازگشت به روابط، روایت داستان مرگ، مواجهه با یادآورها و حافظه، و در نهایت اتصال معنی‌دار با خاطرات، به بیماران کمک می‌کند به زندگی معنی‌دار بازگردند   .
  • در دو کارآزمایی کنترل‌شده تصادفی (RCT)، PGT برای بزرگ‌سالان میانسال و سالمندبه‌طور قابل‌توجهی مؤثرتر از روان‌درمانی بین‌فردی (IPT)بوده است  .
  • در یک RCT سوم، زمانی که PGT همراه با دارودرمانی (مانند ضدافسردگی) تجویز شد، نتایج نسبت به درمان دارویی تنها، به‌طور قابل‌توجهی بهتر بود.

 

۲. CBT ویژه PGD: ترکیبی از مواجهه و بازسازی شناختی

  • CBT ویژه PGDبا ترکیبی از مواجهه ساختارمند (exposure) و بازسازی شناختی، اثربخشی مطلوبی در کاهش علائم PGD، افسردگی و اضطراب نشان داده است. همچنین مرور سیستماتیک روی ۳۰ RCT منتشر‌شده بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۴ نشان می‌دهد که CBT اختصاصی برای سوگ، واکنش‌های نسبتاً قوی ایجاد کرده است. همچنین کاهش معناداری در علائم PTSD ، افسردگی و اضطراب مشاهده شده است. به علاوه در یک مطالعه بالینی اخیر (2024)،PG‑CBT در مقایسه با درمان متمرکز بر حال (PCT یا present‑centered therapy) نتایج بهتری در کاهش شدت سوگ نشان داد.

 

۳. روان‌درمانی گروهی، EMDR و مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی

  • گروه‌درمانی مبتنی بر CBTدر قالب برنامه‌های ۱۲–۱۶ جلسه‌ای، شامل آموزشی درباره سوگ، مواجهه با احساسات و افکار مرتبط با فقدان، هدف‌گذاری برای مقابله و مهارت‌آموزی، می‌تواند به کاهش PGD کمک کند؛ اگرچه اثرات بلندمدت آن نسبت به PGT کمتر بوده است.
  • EMDR(حساسیت‌زدایی منظم با حرکات چشم) گرچه عمدتاً برای PTSD کاربرد دارد، در برخی متاآنالیزها به‌عنوان درمانی مؤثر معرفی شده است؛ با این حال، شواهد مخصوص PGD هنوز محدود است اما امیدوارکننده تلقی می‌شود. این روش ممکن است به‌ویژه در مواردی که سوگ با تجربه تروما همراه باشد مناسب باشد.
  • مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی(mindfulness) وقتی با ساختار CBT ترکیب شوند، نتایج مثبتی در کاهش علائم سوگ و افسردگی نشان داده‌اند. اگرچه مداخلات ذهن‌آگاهی صرف نسبت به CBT مؤثرتر نیستند، اما بسته به نیازهای فرهنگی و شخصی بیماران، مکمل مناسبی محسوب می‌شوند.

 

 

بخش ۵: پتانسیل rTMS برای PGD: درمان نوظهور و اثربخش

۱. rTMS چیست و سابقه کاربرد آن در اختلال افسردگی مقاوم به درمان (TRD)

rTMS یا تحریک مکرر مغناطیسی فراجمجمه‌ای مغز، یک روش غیرتهاجمی و سرپایی تحریک مغز است که با عبور میدان مغناطیسی از پوست سر، جریان‌های الکتریکی هدفمند را در مناطق خاص مغز القا و فعالیت ناحیه موردنظر را تعدیل می‌کند. این روش در سال ۲۰۰۸ توسط سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) برای موارد افسردگی مقاوم به درمان (TRD) و درمان بسیاری دیگر از اختلالات روان‌پزشکی و عصب‌شناختی تأیید شد. مطالعات متعدد و متاآنالیزها نشان می‌دهند که rTMS به‌طور مشخص، پاسخ‌دهی معناداری دارد و در راهنماهای درمانی معتبر نیز توصیه شده است.

لازم به ذکر است که بررسی‌های umbrella meta‑analysis تأیید کرده‌اند که در بیش از ۱۴ متاآنالیز، اثربخشی rTMS قابل توجه و ایمن بوده است.

۲. کارآزمایی بالینی ویژه

این کارآزمایی بالینی نوپا به‌تازگی در پایگاه ClinicalTrials.gov ثبت شده است و با عنوان «Transcranial Magnetic Stimulation to Treat Prolonged Grief Disorder» به‌صورت رسمی اعلام شده است. در این مطالعه، پروتکل rTMS برای اولین بار در سوگ مزمن به‌کار گرفته می‌شود هرچند که نتایج نهایی منتشر نشده، با این حال نتایج مثبت آن بر اساس منابع علمی، قابل پیش‌بینی است.

 

۳. استدلال نوروفیزیولوژیک: چرا PGD می‌تواند به rTMS پاسخ دهد؟

بسیاری از ویژگی‌های عصبی‌زیستی سوگ مزمن PGD با اختلالاتی مانند افسردگی مقاوم به درمان و PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) هم‌پوشانی دارد: فعالیت کم ناحیه DLPFC چپ، تداخل در محور HPA و نشانه‌های مزمن استرس ادراکی. در ضمن پاسخ مؤثر rTMS در TRD و PTSD نشان‌دهنده این است که اگر PGD نیز سازوکارهایی مشابه داشته باشد، احتمال پاسخ مثبت به تحریک مغزی بالا است. این نقطه اتصال عصبی، پیشنهاد می‌کند که mapp کردن هدف‌های تحریک مغزی بر مبنای الگوهای نوروفیزیولوژیک PGD می‌تواند اثربخشی درمان را افزایش دهد.

 

۴. اطلاعات اولیه: ایمنی، مدت درمان و نتایج اولیه

  • ایمنی: مطالعات پیشین روی افسردگی و سایر اختلالات نشان داده‌اند که rTMS تقریباً بدون عوارض شدید ماندگار و خطر تشنج کمتر از ۰.۱٪ بوده است.
  • عوارض شایع: در برخی موارد شامل سردرد گذرا، ناراحتی پوست سر، خستگی یا واکنش‌های خفیف در محل تحریک است؛ خوشبختانه اغلب کوتاه‌مدت هستند و طی ادامه جلسات درمانی از بین می‌روند.
  • نتایج اولیه PGD: گرچه نتایج نهایی کارآزمایی NCT06953596 هنوز منتشر نشده، اما از تحلیل کلی متاآنالیزها انتظار می‌رود کهاثر مشابهافسردگی در PGD نیز حاصل شود، خصوصاً اگر دوره درمان مشابه (۴–۷ هفته) باشد.

 

 

بخش ۶: سوگ مزمن در فضای ایران نیاز، چالش‌ها و زمینه‌ی اجتماعی

درک اختلال سوگ مزمن (PGD) در بستر اجتماعی و فرهنگی هر کشور، نقشی اساسی در تدوین سیاست‌های پیشگیرانه و درمانی دارد. در ایران، هم‌زمانی مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی، بستر آسیب‌پذیری بیشتری برای تجربه سوگ پیچیده فراهم کرده است. هرچند چالش‌هایی در مسیر شناسایی و درمان این اختلال وجود دارد، اما تلاش‌های رو به رشد جامعه‌ی پزشکی برای وارد کردن درمان‌های تخصصی مانند روان‌درمانی هدفمند و فناوری‌هایی نظیر rTMS، نویدبخش آینده‌ای امیدآفرین است.

 

۱. زمینه اجتماعی و روانی: چرایی نیاز فوری به مداخله

سال‌های اخیر در ایران با موج‌های پی‌درپی از بحران‌های اجتماعی، اقتصادی، و بهداشتی همراه بوده‌ است: از پاندمی کرونا و آسیب‌های انسانی آن، تا فشارهای روانی ناشی از ناپایداری اقتصادی، مهاجرت‌های ناخواسته، و آثار روانی درگیری‌های منطقه‌ای. چنین وضعیتی، به گفته پژوهشگران، با افزایش شیوع اختلالات اضطرابی، افسردگی، و انواع سوگ‌ پیچیده در جمعیت عمومی همراه بوده است. در مقاله‌ای تازه ‌منتشرشده در ژورنال Asian Journal of Psychiatry، تحلیل داده‌های روان‌پزشکی از کشورهای در حال گذار، از جمله ایران، نشان می‌دهد که بی‌ثباتی اقتصادی و اجتماعی، همراه با محدودیت در منابع سلامت روان، ریسک اختلالات روانی و به‌ویژه سوگ طولانی را به‌طور معناداری افزایش می‌دهد. این وضعیت نیاز به شناسایی زودهنگام و مداخلات روان‌پزشکی تخصصی را دوچندان می‌کند.

 

۲. گروه‌های پرخطر در ایران

داده‌های پژوهشی ایران نشان می‌دهند که PGD در برخی گروه‌ها شیوع بالاتری دارد. براساس یک مطالعه سن بالاتر، سطح تحصیلات پایین‌تر و تجربه فقدان غیرمنتظره یا خشونت‌آمیز، از عوامل خطر مهم برای بروز این اختلال هستند. به‌ویژه سالمندان، زنان، و بازماندگان قربانیان کرونا یا درگیری‌های منطقه‌ای از جمله گروه‌هایی هستند که در معرض ریسک بالای سوگ مزمن قرار دارند. این در حالی است که معمولاً دسترسی این افراد به خدمات تخصصی سلامت روان، به دلایل مالی، جغرافیایی یا فرهنگی، محدودتر است.

 

۳. چالش‌ها: از آگاهی تا زیرساخت

با وجود پیشرفت‌های علمی در سطح جهانی و تدوین راهنماهای درمانی، پیاده‌سازی این مداخلات در سیستم سلامت روان ایران ممکن است با موانعی روبه‌رو باشد:

  • محدودیت در دسترسی به خدمات نوینمانند rTMS: این روش درمانی در حال حاضر در مراکزی در شهرهای بزرگ در دسترس است و تعداد ارائه خدمات مرتبط با آن رو به اقزایش بوده است.
  • آگاهی پایین در سطح عمومی و حتی برخی سطوح تخصصی درباره PGD: بسیاری از خانواده‌ها، و حتی برخی درمانگران، هنوز سوگ مزمن را با افسردگی یا واکنش‌های طبیعی سوگ اشتباه می‌گیرند.
  • احتمالکمبود روان‌درمانگران آموزش‌دیده در درمان تخصصی PGD: با وجود پیشرفت در آموزش روان‌درمانی در کشور، نیاز به گسترش آموزش در زمینه درمان‌های خاص مانند PGT، CBT اختصاصی PGD، یا گروه‌درمانی هدفمند وجود دارد.

 

۴. افق‌های امیدبخش: چه می‌توان کرد؟

با این حال، روندهایی در ایران در حال شکل‌گیری است که چشم‌انداز مثبتی را ترسیم می‌کنند:

چندین مرکز روان‌پزشکی در تهران، مشهد، اصفهان، تبریز و شیراز به‌تدریج در حال افزودن خدمات rTMS به برنامه‌های درمانی خود هستند. روان‌پزشکان و روان‌درمانگران نسل جدید با دسترسی به آموزش‌های به‌روز و منابع جهانی، علاقه‌مند به گسترش درمان‌های نوین، از جمله Prolonged Grief Therapy، شده‌اند. برخی کلینیک‌های خصوصی، در همکاری با انجمن‌های علمی یا دانشگاهی، آموزش‌های تخصصی برای درمان سوگ پیچیده برگزار کرده‌اند. با آگاهی‌بخشی تدریجی رسانه‌ها و فضای مجازی، شناخت عمومی نسبت به تفاوت سوگ طبیعی و سوگ مزمن در حال افزایش است.

جمع‌بندی نهایی

اختلال سوگ مزمن، به‌ویژه در بافت فرهنگی و اجتماعی ایران، یک موضوع فراموش‌شده اما حیاتی در سلامت روان است. ترکیب فاکتورهایی چون بحران‌های پی‌درپی، از دست‌رفتن ناگهانی عزیزان، فشارهای اقتصادی، و دسترسی محدود به خدمات روان‌پزشکی، زمینه‌ساز شیوع قابل‌توجه PGD در کشور شده‌اند. با این حال، امکان حرکت به سمت آینده‌ای درمان‌پذیر، انسانی و مبتنی بر شواهد وجود دارد. آینده‌ی درمان سوگ مزمن در ایران، از طریق گسترش آموزش تخصصی، حمایت سیاست‌گذاران، افزایش دسترسی به فناوری‌های مؤثر مانند rTMS، و عادی‌سازی گفت‌وگو درباره سوگ، می‌تواند مسیری باشد برای کاهش رنج‌های خاموشی که در لایه‌های عمیق روان جامعه نهفته‌اند.

منابع 

Simon, N. M., & Shear, M. K.(2024).Prolonged Grief DisorderThe New England Journal of Medicine, 390(2), 123–134. https://doi.org/10.1056/NEJMra2309196

Grinley, T.(2024). Prolonged Grief and Suicide Survivors: Understanding Risks and TreatmentBehavioral Health Newshttps://behavioralhealthnews.org/prolonged-grief-and-suicide-survivors-understanding-risks-and-treatment/

Kowalski, J., & Srivastava, M.(2025). Grief-focused cognitive behavioral therapies for prolonged grief symptoms: A systematic review and meta-analysisJournal of Affective Disorders, 331, 102–117. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/40180039/

Psychiatric Times. (2024). Treating Prolonged Grief Disorder: Innovations and Future Directions. Retrieved from https://www.psychiatrictimes.com/view/treating-prolonged-grief-disorder-innovations-and-future-directions

Cambridge University Press. (2022). Neuropsychological correlates of early grief in bereaved older adultsInternational Psychogeriatricshttps://www.cambridge.org/core/journals/international-psychogeriatrics/article/abs/neuropsychological-correlates-of-early-grief-in-bereaved-older-adults/59FA83B90E38B93FEEFBDC040629A1C2

U.S. National Library of Medicine / ClinicalTrials.gov. (2024). Transcranial Magnetic Stimulation to Treat Prolonged Grief Disorder (NCT06953596)https://clinicaltrials.gov/study/NCT06953596

Zhou, X., et al.(2023). The efficacy and safety of transcranial magnetic stimulation for psychiatric disorders: An umbrella meta-analysis of meta-analysesClinical Psychology Review, 102, 102259. https://doi.org/10.1016/j.cpr.2022.102259

National Center for Biotechnology Information (NCBI). (2023). Mental health challenges in unstable societies: The impact of economic uncertainty and war exposure on psychological distressFrontiers in Psychiatry, 14, 10315512. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC10315512/

Shadloo, B., et al.(2025). Prolonged grief disorder and associated factors among Iranian general populationOMEGA – Journal of Death and Dying, Advance online publication. https://www.researchgate.net/publication/393124521_Prolonged_grief_disorder_and_associated_factors_among_Iranian_general_population

American Psychiatric Association. (2022). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Text Revision (DSM‑5‑TR). American Psychiatric Publishing.

O’Connor, M. F., & Seeley, J. R.(2024). Advances in neurobiology of grief: Implications for treatmentNeuroscience and Biobehavioral Reviews, 154, 105168.

The Lancet Psychiatry. (2025). Perspectives on prolonged grief and cultural contexts of mourningThe Lancet Psychiatry, 12(3), 165–167. https://www.thelancet.com/journals/lanpsy/article/PIIS2215-0366(25)00154-7/fulltext

Verywell Health / Psychiatry.org. (2023). Prolonged Grief Disorder: Signs, Treatment, and Recovery. Retrieved from https://www.psychiatry.org/patients-families/prolonged-grief-disorder

Picture of دکتر مهدی پورنامداری
دکتر مهدی پورنامداری

دکتر مهدی پورنامداری، دانش آموخته رشته روانپزشکی (اعصاب و روان) از دانشگاه علوم پزشکی ایران، رئیس کمته علمی ترک اعتیاد استان تهران، عضو هیئت مدیره درمانگران اعتیاد تهران، عضو هیئت مدیره خیریه روانپزشکی و روانشناسی و همچنین دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق و MBA می باشد. همچنین ایشان دارای مدرک A منابع انسانی از دانشکده ادینبورگ دانشگاه Heriot-Watt و اصول و فنون مذاکره چند جانبه بین المللی تبلیغات میباشد.
ایشان سابقه عضویت در هیئت مدیره انجمن روانپزشکان ایران، مدیر مسئول فصلنامه اکسیر سلامت، مدرس دانشگاه رییس کمیته علمی صنف درمانگران استان تهران، و همچنین تدوین کننده پروتکل درمان اعتیاد از طرف سازمان ملل برای سازمان زندانها و مدیر توسعه کسب و کار، محصول و بازاریابی شرکتهای بین المللی و داخلی بوده اند.
همچنین در این زمینه های اجتماعی فعالیت میکنند: موسس جمعیت حامیان زمین، پویش سیمرغ، انجمن دادشهر، کانون مهستان و مشاور خیریه رئیس سازمان نظام پزشکی
نویسنده رهنمودهای درمان اعتیاد در سازمان زندانها- همکاری با سازمان ملل در زمینه مدیر کسب و کار، مشاوره تولید کننده داروهای ترک اعتیاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Button